پیوند بست

معنی کلمه پیوند بست در لغت نامه دهخدا

پیوندبست. [ پ َ / پ ِ وَ ب َ ] ( ن مف مرکب ) پیوندبسته. || جامه پیوندبست ؛ درپی کرده. وصله کرده. رقعه دوخته. پینه زده. مرقع، لدیم ؛ جامه پیوندبست. ثوب مرقع، ثوب مرقوع ؛ جامه پیوندبست. ثوب مکدم ، ثوب متردم ، ثوب مردم ؛ جامه پیوندبست. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه پیوند بست در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- پیوند بسته.یا جام. پیوند بست . جام. وصله کرده رقع. دوخته پینه زده : جام. پیوند بست . لدیم

جملاتی از کاربرد کلمه پیوند بست

او پس از آشنایی با «باربارا روییک» بازیگر سینما در سال ۱۹۵۶ با او ازدواج نمود و تا هنگام مرگش در سوم مارس ۱۹۷۴ با او بود و از وی صاحب سه فرزند شد و برای بار دوم در ۱۹۸۰ با همسر فعلی‌اش «سامانتا وینزلو» پیوند زناشویی بست.
او در سال ۱۸۸۱ با آوگوستا ویکتوریا، دوشس شلسویگ هولشتاین پیمان زناشویی بست که از این پیوند هفت فرزند پدید آمد. او شیفتهٔ شکار و باستان‌شناسی بود.
پیر شدی جامی و عمرت ز شصت رشته پیوند به هفتاد بست
از بسکه شد بریده، پیوند راحت از ما بر زخم ما بشمشیر، مرهم نمی توان بست
چو بستی بمن عهد الفت ندانم که تعلیم کردت که پیوند بگسل؟