معنی کلمه رنج برده در لغت نامه دهخدا
چنین گفت رستم که ای مهتران
جهان دیده و رنج برده سران.فردوسی.- رنج نابرده ؛ زحمت نکشیده. مشقت و تعب ندیده. سختی و محنت نیازموده :
چرا اسب در خوید بگذاشتی
بر رنج نابرده برداشتی.فردوسی.- نابرده رنج . رجوع به ترکیب قبل شود :
به رنج اندر است ای خردمند گنج
نیابد کسی گنج ، نابرده رنج.فردوسی.نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.سعدی.