مدیست
معنی کلمه مدیست در فرهنگ عمید
معنی کلمه مدیست در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مدیست
انگشت احمدیست که زو ماه را شکاف ابروی یار یا بسپر تیغ حیدری
باز امام امم عزیزالدین آنکه بر کسوت مدیست طراز
بر فلک ایزدی است نجمی روشن در چمن احمدیست نخلی پربار
فرخنده یوسفیست، که زندان اوست دل زیبا محمدیست، که سلمان او شدیم
برتبه موسی طور محمدیست ولیک زخصم فرعون آسا بکام اژدها
در ذوق محمدیست داخل وز فتوی مفتیان برونست
اگر گشایش هر در ز درگه صمدیست توئی گشاده دری از متفح الابواب