معنی کلمه مدلس در لغت نامه دهخدا
مدلس. [م ُ دَل ْ ل َ ] ( ع ص ) مصنوع. عملی. قلب. ( یادداشت مؤلف ). نعت مفعولی است از تدلیس. رجوع به تدلیس شود.
مدلس. [ م ُ دَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) آنکه تدلیس کند. که عیب مال را از خریدار نهان کند. ( یادداشت مؤلف ). پنهان کننده عیب متاع بر خریدار. ( آنندراج ). || مردم فریب. فریبنده. ( یادداشت مؤلف ). خدعه کننده. || کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد. ( فرهنگ فارسی معین ). || آنکه در روایت تدلیس کند. رجوع به تدلیس شود. || خائن. ( یادداشت مؤلف ).