رواندن. [ رَ دَ ] ( مص ) راه بردن. به راه رفتن واداشتن. روانیدن : آن خدای که قادر است که ایشان را بر پاها برواند قادر است که در قیامت برو برد. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). و رجوع به روانیدن شود.
معنی کلمه رواندن در فرهنگ عمید
۱. به راه رفتن واداشتن، به راه انداختن. ۲. فرستادن. ۳. جاری کردن. ۴. جریان دادن، رایج کردن.