رنگ باخته

معنی کلمه رنگ باخته در لغت نامه دهخدا

رنگ باخته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه یا آنچه رنگش را باخته باشد. کسی که رنگ چهره اش از ترس یا خشم یا بیماری پریده و بیرنگ شده باشد. رنگ پریده. رجوع به رنگ باختن و رنگ پریدن و رنگ پریده شود.

معنی کلمه رنگ باخته در فرهنگ عمید

۱. ویژگی کسی که رنگ چهره اش از ترس، بیماری، یا علت دیگر پریده باشد.
۲. پریده رنگ، کم رنگ شده، کهنه.

معنی کلمه رنگ باخته در فرهنگ فارسی

( صفت ) کمرنگ شده پریده رنگ ( صورت و غیره ) .

جملاتی از کاربرد کلمه رنگ باخته

غبار هر دو جهان در سراغ ما خون ‌کرد ز رنگ باخته در هیچ جا اثر نبود
شکسته حالی ما شد حصار ما صائب که از خزان نبود بیم، رنگ باخته را
چو گل ز چهره رنگین به خار غوطه زدیم شناختیم کنون قدر رنگ باخته را
در این بساط ندامت چو شمع نتوان کرد قمارخانهٔ امید رنگ باخته را
درین چمن‌که امید نشاط نومیدی‌ست ز رنگ باخته دارم سراب خندهٔ صبح
غبار شمع به تاراج رنگ باخته رفت متاع عاریت ما به هیچ شد تقسیم
شکست شیشه به چشمت بساط عشرت چید ز رنگ باخته ‌کردی به ‌ماهتاب غلط