رنگ باخته
معنی کلمه رنگ باخته در فرهنگ عمید
۲. پریده رنگ، کم رنگ شده، کهنه.
معنی کلمه رنگ باخته در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه رنگ باخته
غبار هر دو جهان در سراغ ما خون کرد ز رنگ باخته در هیچ جا اثر نبود
شکسته حالی ما شد حصار ما صائب که از خزان نبود بیم، رنگ باخته را
چو گل ز چهره رنگین به خار غوطه زدیم شناختیم کنون قدر رنگ باخته را
در این بساط ندامت چو شمع نتوان کرد قمارخانهٔ امید رنگ باخته را
درین چمنکه امید نشاط نومیدیست ز رنگ باخته دارم سراب خندهٔ صبح
غبار شمع به تاراج رنگ باخته رفت متاع عاریت ما به هیچ شد تقسیم
شکست شیشه به چشمت بساط عشرت چید ز رنگ باخته کردی به ماهتاب غلط