مذهبی

معنی کلمه مذهبی در لغت نامه دهخدا

مذهبی. [ م َ هََ ] ( ص نسبی ) متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود. || مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی ؛ اشعاری که درباره مذهب و اولیاء مذهب باشد.
- سخنرانی مذهبی ؛ نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود.

معنی کلمه مذهبی در فرهنگ معین

(مَ هَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - مربوط یا منسوب به مذهب . ۲ - دیندار مؤمن و معتقد به مذهب .

معنی کلمه مذهبی در فرهنگ فارسی

متدین

معنی کلمه مذهبی در ویکی واژه

religioso
مربوط یا منسوب به مذهب.
دیندار مؤمن و معتقد به مذهب.

جملاتی از کاربرد کلمه مذهبی

یا غرض این بدست تا باری بهمه مذهبی حلال بود
و از مشایخ این طایفه سَمنون المحب رضی اللّه عنه اندر محبت مذهبی و مشربی دارد مخصوص و گوید که: «محبت اصل و قاعدهٔ راه حق تعالی است و احوال و مقامات نازل‌اند و اندر هر محل که طالب اندر آن باشد زوال بر آن روا باشد، الا در محل محبت و به هیچ حالی زوال بر آن روا نباشد مادام تا راه موجود بود.»
بر غیر حضرت تو حرام است شعر من کان سحر مطلق است بهر مذهبی حلال
نشنیده ام نشانۀ تیر ستم شود جز نعش نازنین تو در هیچ مذهبی
از آن رو کافر عشقم فروغی که عشق اولی تر از هر مذهبی بود
ویرا پرسیدند از تصوّف گفت این مذهبی است همه جدّ و هیچ چیز از هزل با وی میامیزید.
به کافر مذهبی دل بسته دیرم که در هر مذهبی ایمان نداره
در عمل مذهبی و کشوری نیست به قانون شکنی کس جری
هر که کفران نعمت الله کرد در همه مذهبی مسلمان نیست
ز هفتاد و دو ملت کرد جامی رو به عشق تو بلی عاشق ندارد مذهبی جز ترک مذهب‌ها