زاغ شب. [ غ ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب تیره : چو زاغ شب به جابلسا رسید از حد جابلقا برآمدصبح رخشنده چو از یاقوت عنقائی.ناصرخسرو.و رجوع به زاغ ، پر زاغ و زاغ رنگ شود.
معنی کلمه زاغ شب در فرهنگ فارسی
کنایه از شب تیره
جملاتی از کاربرد کلمه زاغ شب
گهی که زاغ شب از آشیان کند پرواز ز عکس باده چو چشم خروس کن پرِ زاغ
ننهفته است زلف رخت را که زاغ شب آورده جای بیضه به زیر پر آفتاب
ز زیر زاغ شب چون بیضه خورشید عیان شد چون به محفل جام جمشید