زاهده

معنی کلمه زاهده در لغت نامه دهخدا

( زاهدة ) زاهدة. [ هَِ دَ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث زاهد.
زاهدة. [ هَِ دَ ] ( اِخ ) امةالسلم مبارکة دختر ابراهیم بن علی بن ابی الحسین بن ابی الحریش ، راوی حدیث و واعظی مشهور بود. علی بن مبارک معروف به ابن بانویه ، شاعر و نحوی متوفی 594 هَ. ق. فرزند او است. ( از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 200 ).
زاهدة. [ هَِ دَ ] ( اِخ ) دختر محمدبن عبداﷲ طاهری از روایت کنندگان حدیث است و مقاتلی مشیخه وی را ضبط کرده است. ابن جمیزی و شادی و ابن حبان وی را اجازت داده اند. ( از الدررالکامنة ).
زاهدة. [ هَِدَ ] ( اِخ ) دختر ابراهیم بن محمودبن سلمان ملقب به ام البرکات است. وی کتاب صحیح را نزد ست الوزراء ( از زنان دانشمند ) استماع کرده است. ( از الدرر الکامنة ).
زاهدة. [ هَِ دَ ] ( اِخ ) عدویه دمشقیه دختر حسین بن عبداﷲبن حسن از شیخ شمس الدین بن ابی عمر قسمتی از کتاب مشیخه وی را شنید و روایت کرد و ابن رافع وی را یاد کرده است. عدویه دمشقیه در 758 هَ. ق. وفات یافت. ( از الدررالکامنة ).
زاهده. [ هَِ دَ ] ( اِخ ) نام مطربه و خواننده ای است ، عوفی آرد: از امام ادیب رشیدالدین تاج الادبا عبدالمجید شنیدم که وقتی در هری زنی مطربه زاهده نام در مجلس انس او [امیر ناصرالدین سنجری ] حاضر بود. طوطی سخنی که چون شکر از پسته روان کردی تربیت قوت روان کردی و چون ده فندق را برای مدد قول و غزل در عمل آوردی غارت گری انس و جان کردی ، آن امیر این رباعی در حق او گفته و این بدیهه انشا کرده :
چشم و رخ تو بدلبری استادند
انگشتانت در طرب بگشادند
ای زاهده ، زاهدان ز چنگ خوش تو
چون نرگس تو مست و خراب افتادند.
( لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 50 ).

معنی کلمه زاهده در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث زاهد

معنی کلمه زاهده در فرهنگ اسم ها

اسم: زاهده (دختر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zāhede) (فارسی: زاهده) (انگلیسی: zahede)
معنی: زن زاهد، ( عربی )، زاهد، ( اعلام ) زاهده خاتون بانویی عارف، که در زمان خود به عقل و تدبیر و سیاست پردازی آوازه داشت، او در جوانی به عقد اتابک بزایه، حاکم فارس در آمد او نه تنها در اداره ی امور آن خطه دخالت مستقیم داشت بلکه به سبب عشق به دانش به ساختن مدرسه نیز توجه زیادی نشان می داد، به فرمان او مدرسه ای به نام زاهده در شیراز ساخته شد که تولیت آن را به علمای حنفی مذهبی سپرده بود، ولی پس از چندی تغییر جهت داد و امام ناصرالدین سیرانی شافعی را به اداره ی آن گماشت، زاهده خاتون پس از کشته شدن شوهرش به دست سلطان مسعود سلجوقی که در میان راه همدان و اصفهان اتفاق افتاد، چون شنید که شوهرش را در اصفهان به خاک سپرده اند، استخوان های او را به شیراز آورد و بر آرامگاه او قبه و بارگاهی ساخت که خود نیز پس از مرگ در همان جا به خاک سپرده شد، می گویند به سبب نیکوکاری های فراوان زاهده خاتون آرامگاه او عزت و احترام بسیاری میان مردمان به دست آورد و در شمار قبور متبرکه درآمد، عربی مؤنث زاهد

جملاتی از کاربرد کلمه زاهده

کنون محّبِ جوانم مریدِ پیر نی ام غلامِ زاهده ام بعد ازین نه زهدپرست
گفت: چیزی از برای این زاهده زمان که اگربرکات او از میانه خلق برود خلق هلاک شود.
ای اصل ملک و دولت ای تاج دین و دنیا ای عابده چون مریم ای زاهده چو زهرا
زاهده عبّاسیّه (۱۲۷۹-۱۳۲۸م) (نسب: زاهده بنت محمد بن مبارک بن مستعصم) امیربانوی عباسی، شاعر، ادیب و بانوی فقیه بود که به تقوا، پرهیزگاری و نیکوکاری شهرت داشت. مدرسه‌ای در عمادیهٔ بغداد به نام «مدرسهٔ زاهدیه» بنیان کرد؛ شاعران و عالمان در خانه‌اش گرد می‌آمدند تا به بیان دیدگاه‌های خود بپردازند. زاهده با پسرعمویش عمادالدین ازدواج کرد.