رخا

معنی کلمه رخا در لغت نامه دهخدا

رخا. [ رَ ] ( ع اِمص ) نرمی و سستی و ضعف. ( ناظم الاطباء ). سستی و نرمی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آسانی. ( برهان ). نرمی و سستی و فراخی عیش. ( ازمنتخب و صراح اللغة ) ( از غیاث اللغات ) :
خودرو چو خس مباش به هر سرد و گرم دهر
آزاده سرو باش به هر شدت و رخا.مسعودسعد.و آن گزلی خان کهن کافری ظالمی است که... احوال وقایع شدت و رخای روزگار بر وی گذشته. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 38 ). || ( ص ) فراخ.واسع. ( دهار ).
رخا. [ رَ ] ( ع مص ) سست و نرم گردیدن. ( ناظم الاطباء ). سست شدن. ( دهار ). و رجوع به رخاء شود.

معنی کلمه رخا در فرهنگ عمید

باد ملایم که چیزی را تکان ندهد، نسیم.
وسعت عیش، فراخی روزی، فراوانی رزق.

معنی کلمه رخا در فرهنگ فارسی

رخائ
یا رخا رخائ

معنی کلمه رخا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گشایش و فراوانی را رخاء گویند که به مناسبت در بعض ابواب فقه به پرداخته شده است.
رخاء فراوانی نعمت و گشایش و رفاه در زندگی، مقابل شدت و سختی و بلا است.
رخاء درابواب فقه
از آن به مناسبت در بابهای صلات، تجارت و عتق سخن گفته اند.
احکام رخاء
...

جملاتی از کاربرد کلمه رخا

کرد سبک دل مرا انده هجران تو ماه رخا نور حسن حسن گرانی مکن
ساده رخا گوش ده به نغمه داود
خورشید رخا ز مهر خود داد دهم کز بهر تو جان من دهم و شاد دهم
همی گفت پورا – یلا –فرخا ستاره رخا شکرین پاسخا
خورشید رخا وصل تو جویم همه روز چون سایه از آن در تک و پویم همه روز
خورشید رخا من به کمند تو درم بارت بکشم به جان و جورت ببرم
ابویعقوب نهرجوری گوید بنده چون بکمال رسد از حقیقت یقین، بلانزدیک او نعمت گردد و رخا مصیبت گردد.
از باشگاه‌هایی که در آن رکاب زده‌است می‌توان به کاخا رورال-سگوروس رخا اشاره کرد.
ز کار و کسب ماندم کسبم اینست رخا زر زن تو را دینار اینست
مه رخا سیمرغ جانی منزل تو کوه قاف از تو پرسیدن چه حاجت کز کدامین مسکنی
گر به خرابات بتان هر طرفی لاله رخی است لاله رخا تو ز یکی لاله ستان دگری