معنی کلمه رگ شناس در لغت نامه دهخدا رگ شناس. [ رَ ش ِ ] ( نف مرکب ) رگ زن. فصاد و جراح. ( آنندراج ). || آنکه کارش شناختن رگها باشد . رجوع به رگ شناسی شود.
معنی کلمه رگ شناس در فرهنگ فارسی ( صفت ) آنکه رگها را نیک شناسد عالم معرفه العروق .رگ زن فصاد و جراح آنکه کارش شناختن رگها باشد