( مرآت ) مرآت. [ م ِرْ ] ( ع اِ ) ( از «رأی » ) آئینه. آینه. مرآة. رجوع به مرآة شود : مردم نادیده باشد روسیاه مردم دیده بود مرآت ماه.مولوی. مرآة. [ م ِرْ ] ( ع اِ ) ( از «رأی » ) آینه. آئینه.( زمخشری ) ( دستور الاخوان ) ( غیاث اللغات ). آنچه که درآن خود را بینی. ج ، مراء و مرایا. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || به استعاره مکانی را گویند که منظره و تماشاگاه شود. ( از اقرب الموارد ). مرآة.[ م َرْ ] ( ع اِ ) ( از «رأی » ) دیدار. منظر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ازمتن اللغة ). یقال : امراءة حسنةالمرآة؛ یعنی خوب دیدار و کذلک رجل حسن المرآة؛ و فی المثل تخبر عن مجهوله مرآته ؛ ای ظاهره یدل علی باطنه. ( از منتهی الارب ). آنجا از روی که چشم بر آن افتد. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص ) سزاوار. ( از منتهی الارب ). جدیر: هو مرآة بکذا؛ ای جدیر بها. ( اقرب الموارد ). شایسته. درخور. مرات. [ م َرْ را ] ( ع اِ ) ج ِ مَرَّة. ( ترجمان علامه جرجانی ص 87 ). دفعات. بارها: به کرات و مرات ؛ به دفعات. رجوع به مَرَّة شود.
آیینه، مرایا جمع، جمع مره به معنی دفعه ومرتبه ( اسم ) جمع مره مرتبه ها دفعات . یا بکرات و مرات . مکررا بکرات . ( مر آت ) محمد مهدی جهانسوز پسر مرحوم محمد جواد میرزا ( و. کرمانشاه دوازدهم ربیع الاول ۱۲۹۲ ه.ق ) پس از تحصیل مقدماتی در حوزه درس ملااکبر خراسانی از شاگردان حاج ملاهادی سبزواری و آقا میر شهاب شیرازی به آموختن فنون ادبی پرداخت سپس بخدمت حسنعلی خان امیر نظام گروسی حاکم کرمانشاه در آمد. مر آت سالی چند در نزد بعضی از فرمانروایان ایالات بخدمت انشائ ( منشیگری ) اشتغال ورزید به بیشتر بلاد ایران مسافرت کرد. پس از سفری باروپا به تهران بازگشت و بخدمت دولتی در آمد و حائز مقامات عالی اداری شد. در نظم و نثر خاصه نگارش نامه های دوستانه و فنون محاوره و حضور جواب و ایراد امثال توانائی و شهرت بسزا داشت. ( اسم ) آیینه جمع : مرائ مرایا : مردم نادیده باشد روسیاه مردم دیده بود مر آت ماه . ( مثنوی ) آئینه
اسماعیل مرآت اصالتاً اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان می باشد.
اعتمادالسلطنه در کتاب مرآتالبلدان در اینباره مینویسد:
اختران پرتو مرآت دل انور ما دل ما مظهر کلّ کلّ همگی مظهر ما
ساختمانهای دانشکدهٔ حقوق و دانشکدهٔ فنی و باشگاه دانشجویان و رستوران دانشجویان در دانشگاه تهران از یادگارهای مرآت است. دانشکدهٔ هنرهای زیبا را نیز او تأسیس کرد. در دوازدهم آبان ۱۳۱۹ قانون اصلاح دانشگاه را در مورد دانشکدهٔ پزشکی از تصویب مجلس شورای ملی گذراند که بیمارستانهای تهران را ضمیمه و تابع دانشکدهٔ پزشکی کرد و کارآموزی دانشجویان پزشکی در بیمارستانها آسانتر شد.
احمد نخجوان به همراه اسماعیل مرآت وزیر فرهنگ وقت، بر سرهنویسی در زبان فارسی تأکید داشتند و کوششهای آنها و دیگران، همراهی شاه را برای صدور فرمان تأسیس فرهنگستان زبان فارسی را به دنبال داشت.
در زمان سرپرستی مرآت، هیئت وزیران در جلسهٔ مورخ ۲۷ مهر ۱۳۱۷ به پیشنهاد وزارت معارف نام این وزارتخانه را به وزارت فرهنگ تغییر داد. مرآت از ۲۷ شهریور ۱۳۱۸ وزیر فرهنگ شد و تا شهریور ۱۳۲۰ در این سمت بود.
ای آینهٔ ذات تو ذات همه کس مرآت صفات تو صفات همه کس
حق او را ساخت مرآت کمالش که باشد مظهر وصف جلالش
زنگ غیر اول ز مرآت دل خود پاک کن وانگهی بنگر در آن عکس رخ جانانه را
مرات الممالک که بعد از خلع محمدعلی شاه، این استخارهها را بدست آورده بود. بعد از ۴۴ سال این نوشتهها از طریق مهندس مرآت در اختیار احمد توکلی قرار گرفته و او آنها را در مجله یادگار که عباس اقبال آشتیانی مدیر مسئول آن بود، منتشر کرد.
اسماعیل فرزند میرزا موسی خان مرآتالممالک در شعبان سال ۱۳۱۰ قمری (اسفند ۱۲۷۱ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. تحصیلات دورهٔ متوسطه را در تهران به پایان رساند و در سال ۱۲۹۰ جزء شاگردان اعزامی به اروپا رفت. پس از چند سال تحصیل در سوئیس و دارالمعلمین شهر بلوا و سنکلود در فرانسه در رشتهٔ طبیعی و تعلیم و تربیت و روانشناسی، بر اثر وقوع جنگ جهانی اول و دشواریهای زندگی ناچار به بازگشت به ایران شد. وزارت معارف در ۱۲۹۴ او و چند تن دیگر از بازگشتگان از فرنگ را مأمور تدریس در دارالفنون کرد.
در مجموع، مرآت الاحوال حاوی شرح حال بسیاری از چهرههای علمی، سیاسی و اجتماعی ایران و هند در دهه سوم قرن سیزدهم است و افزون بر آن، مشتمل بر دیدگاههای یک عالم شیعی در برخورد با دنیای جدید است.
اسماعیل مرآت به تربیت آموزگار، تنظیم برنامههای درسی، چاپ کتابهای درسی و ایجاد ساختمانهای مناسب توجه زیادی کرد و موفق شد پانزده بنای استوار در نقاط مختلف پایتخت برپا کند، آن چنان مستحکم که پس از سالها خرابی در آنها پدید نیامدهاست. همچنین در شهرستانها از محل درآمد موقوفات مجهولالمالک و بودجهٔ فرهنگ، چندین دبستان و دبیرستان با ساختمانهایی باعظمت ساخت.
به صورت بنده ای مطلق، به معنی با خدا ملحق تو ای مرآت نور حق چه پیدا نهان هستی؟
زنگ شب را مهر بردارد ز مرآت سپهر پرده شرم از رخ اسرار بگشاید صباح
لیک در گل نیز بتوان دید دوست جمله ذرات جهان مرآت اوست
صفات عالم افروزت ز مرآت جهان پیدا زعکس پرتو ذاتت همه دور و زمان روشن
ای آفتاب ملک ز مرآت کاینات ناید جز آفتاب جمال تو در نظر
انتقاداتی هم به وزارت فرهنگ مرآت وارد بود. پیش از او دوره دوم دبیرستان به دو شاخه علمی و ادبی تقسیم میشد که او این دو شاخه را تا سال پنجم دبیرستان یکی کرد. دیگر اینکه قانونی برای فروش موقوفهها به تصویب مجلس رساند و بنای امامزاده یحیى تهران را تخریب کرد.