معنی کلمه روشن نهاد در لغت نامه دهخدا
برآسود درویش روشن نهاد
بگفت ایزدت روشنایی دهاد.سعدی ( بوستان ).غلامش به دست کریمی فتاد
توانگر دل و دست و روشن نهاد.سعدی ( بوستان ).در زیر سنگ حادثه گم شد ز من کلیم
آن دل که همچو آینه روشن نهادبود.کلیم کاشی ( از آنندراج ).و رجوع به روشن گهر شود.