رذال. [ رُ ] ( ع ص ، اِ ) ناکس و فرومایه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رذیل. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). || بلایه از هر چیزی. ج ، اَرْذِلة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آنکه بهتر وجَیّد آنرا گرفته باشند. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). آنچه جَیّد و نیک آن برگزیده شود. رُذالة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رُذالة شود. || ج ِ رَذْل و آن جمع شاذّ است. ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). ج ِ رَذْل. ( المنجد ). رذال. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رَذیل. ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). رذال. [ رُذْ ذا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رَذْل. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه رذال در فرهنگ عمید
= رذیل
معنی کلمه رذال در فرهنگ فارسی
جمع رذل
جملاتی از کاربرد کلمه رذال
قتاده گفت یک شب از رسول خدا (ص) خلوت طلب کردند و تا بامداد با وی سخن میگفتند و خود را بوی نزدیکی مینمودند، آن گه گفتند اگر خواهی که ما بتو ایمان آریم، این سقاط و رذال که گرد تو میگردند و بوی پشم میش از ایشان میدمد از آن که لباس صوف دارند، ایشان را از نزدیک خود بران و دور گردان، اگر ترا بما فرستادهاند؟ تا ما با تو بنشینیم و سخن تو بشنویم آن گه بتو ایمان آریم، رسول (ص) همت کرد که آنچ در خواستهاند بعضی بجای آرد تا ایشان مسلمان شوند و ربّ العزّه او را از آن همت معصوم گردانید و این آیت فرستاد: «وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ» ای ارادوا و قاربوا لیفتنونک یصرفونک و یستزلّونک، «عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» یعنی القرآن، «لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ» ای لتختلق علینا غیر ما اوحینا الیک و هو قولهم: قل اللَّه امرنی بذلک، «وَ إِذاً لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا» ای لو قلت ما قالوه و فعلت ما ارادوه لاحبّوک. قال ابن بحر معناه لاخذوک و انت الیهم محتاج و فقیر.