روح و ریحان

معنی کلمه روح و ریحان در لغت نامه دهخدا

روح و ریحان. [ رَ ح ُ رَی ْ / رِی ْ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رحمت و رزق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آسایش وروزی و بوی خوش. استراحت و رزق. مقتبس از آیه «فأما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنة نعیم ». ( قرآن /56 88 و 89 ) یعنی ؛ اما آن کس که از نزدیک کردگان است ، او را آسایشی است و آسانی و زندگانی ، و روزیی و تن آسانیی و بویی خوش ، و بهشت با زید و ناز و شادی. ( کشف الاسرار ج 9 ص 458 ).

معنی کلمه روح و ریحان در فرهنگ فارسی

رحمت و رزق آسایش و روزی و بوی خوش .

معنی کلمه روح و ریحان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مؤلف: شیخ جمال بن محمد تقی عراقی
ترجمه فارسی مسکن الفؤاد عند فقد الاحبة و الاولاد اثر شهید ثانی (م ۹۶۵ هـ .ق)است که به طور کامل متن کتاب در آن نیامده بلکه شبیه به کتاب مسکن الفؤاد است.
منبع
سایت اندیشه قم
...

جملاتی از کاربرد کلمه روح و ریحان

قوله تعالی: حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ الآیة... بزبان اشارت محافظت اندر نماز آنست که چون بنده بحضرت نماز در آید، بهیبت درآید، و چون بیرون شود بتعظیم بیرون شود، و تا در نماز باشد به نعت ادب بود، تن بر ظاهر خدمت داشته و دل در حقائق وصلت بسته، و سر با روح مناجات آرام گرفته، المصلی یناجی ربه. بو بکر شبلی رحمة اللَّه گفت اگر مرا مخیر کنند میان آنک در نماز شوم یا در بهشت شوم، آن بهشت برین نماز اختیار نکنم، که آن بهشت اگر چند ناز و نعمت است، این نماز راز ولی نعمت است، آن نزهت گاه آب و گل است و این تماشاگاه جان و دل است، آن مرغ بریان است در روضه رضوان، و ابن روح و ریحان در بستان جانان.
تا جان سوی جانان شود تن پای تا سر جان شود مشتی غبار از ره برد صد روح و ریحان آورد
ز عینم در بهشت افتاده دائم نموده روح و ریحان گشته قائم
در باب چهاردهم از واحد پنجم بیان آمده است: و هیچ شیئیی در بیان احب نزد خداوند نیست از طهارت و لطافت و نظافت - و خداوند در بیان دوست نمی‌دارد که شاهد شود بر نفسی دون روح و ریحان را و دوست می‌دارد که کل با منهای طهارت معنوی و صوری در هرحال باشند که نفوس ایشان از ایشان کره نداشته باشد چگونه و دیگری …
خدای همه آفریدگان اوست آن کند که خود خواهد. دارنده و داننده اوست هر کس را آن دهد که سزای او بود. مالک الملک اوست، یکی را ملک دهد تا پیوسته در روح و ریحان بود یکی را ملک نفس دهد تا همیشه در ظلمت عصیان بود. طوبی کسی را که فردا مهمان دل وفادار نیکوکار بود. ویل بر آن کس که فردا در زندان نفس غدّار مکّار بود! از عدل او برین یکی حکم شقاوت رفته و جور نه، از فضل او بر آن یکی حکم سعادت رفته و میل نه.
به ترک خمر گوی و درک امر طاعت حق‌ کن که‌ قرب روح و ریحان به ز شرب راح ریحانی
گلشن از سبزه و صبا چون خلد با طراوت ز روح و ریحان شد
ای جبرئیل اینک طومار عمر ما در نوشتند و گوشوار مرگ در گوش بندگی ما کردند و سفر قیامت در پیش ما نهادند از لطف الهی و ذخایر غیبی ما را نشانی ده و در آن نشان ما را بشارتی ده تا بخوشدلی ما ودیعت غیبی بسپاریم. قال ابشرک یا حبیب اللَّه انّی ترکت ابواب السماء قد فتحت و الملائکة قد قاموا صفوفا بالتحیّة و الریحان یحیّون روحک یا محمّد. گفت یا حبیب اللَّه درهای آسمان جمله گشاده و مقربان صف صف ایستاده با نثار روح و ریحان و تحف رضوان و انتظار روح پاک تو می‌کشند، ای محمّد فقال لوجه ربّی الحمد فبشّرنی یا جبرئیل.
یا برای راحت ارواح محنت‌دیدگان چون دم روح القدس با روح و ریحان می‌رسد
جاء الکتاب فجائنی روح و ریحان وراحه مما حوی نکت البلاغه والبراعه والفصاحه
ای جان جان جانان، ای روح روح و ریحان از پای اوفتادم، جامی بده بدستم