معنی کلمه رفث در لغت نامه دهخدا
رفث. [ رَ ف َ ] ( ع مص ) فحش گفتن. ( ناظم الاطباء ).نافرجام گفتن. ( المصادرزوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن. ( از ناظم الاطباء ). مجامعت کردن. ( المصادرزوزنی ). جماع کردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). آرمیدن. ( یادداشت مؤلف ). || نکاح کردن. ( المصادر زوزنی ). تصریح کنایه ذکر نکاح را. ( ناظم الاطباء ). نکاح. ( مهذب الاسماء ).