روبهک

معنی کلمه روبهک در لغت نامه دهخدا

روبهک. [ ب َ هََ ] ( اِ مصغر ) ( از: روبه + -َک ، پسوند تصغیر ) بچه روباه. ( آنندراج ). مصغر روبه. روبه کوچک. روباه کوچک :
گر می نوشد گدا به میری برسد
ور روبهکی خورد به شیری برسد.خیام.ای روبهک چرا ننشینی بجای خویش
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش.سعدی.

معنی کلمه روبهک در فرهنگ عمید

روباه کوچک، بچۀ روباه: ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش / با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش (سعدی۲: ۴۷۶ ).

جملاتی از کاربرد کلمه روبهک

این روبهک به نیت طاوسی افکنده دم خویش به خم رنگ
برد خر را روبهک تا پیش شیر پاره‌پاره کردش آن شیر دلیر
ماکیانها کشته بود این روبهک زان سبب شد صید روباه فلک
ای روبهک چرا نه نشینی به جای خویش با شیر پنجه کردی و دئی سزای خویش
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش