خمینه

معنی کلمه خمینه در لغت نامه دهخدا

خمینه. [ خ َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) باران تند و بی وقت و غیرموسوم. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خمینه در فرهنگستان زبان و ادب

{manifold} [ریاضی] یک فضای توپولوژیکی هاسدورف که موضعی اقلیدسی است

معنی کلمه خمینه در ویکی واژه

یک فضای توپولوژیکی هاسدورف که موضعی اقلیدسی است.

جملاتی از کاربرد کلمه خمینه

فضای فیزیکی ما تنها سه بعد دارد و یک نظریه فیزیکی باید این مسئله را در نظر داشته باشد. اما هیچ چیز یک نظریه فیزیکی را از داشتن بیش از چهاربعد بازنمی‌دارد. در مورد نظریه ریسمان، سازگاری اقتضا می‌کند که فضازمان ده بعد(۱+۳+۶) داشته باشد. این واقعیت که ما تنها سه بعد فضا را می‌بینیم را ممکن است بتوان با یکی از این دو مکانیزم توضیح داد: یا ابعاد اضافی در مقیاس بسیار کوچکی فشرده شده‌اند، یا در غیر این صورت جهان ما ممکن است بر روی یک زیرخمینه سه بعدی زندگی کند که متناظر با یک غشا است که تمام ذرات شناخته شده به علاوه گرانش در آن محصور شده‌اند.
مفاهیم مشتق ذاتی و جابه جایی موازی بردار در امتداد یک منحنی لوی-چیویتا در یک خمینه ریمانی انتزاعی معنادار هستند.
بعدی تصور کرد. یک مفهوم عمومی تر می‌گوید، یک خمینه
اگر ابعد اضافی فشرده شده باشند، شش بعد اضافی باید شکل خمینه کالابی-یائو داشته باشند. در چارچوب کامل تر نظریه ام، این ابعاد باید شکل یک خمینه جی۲ را داشته باشند.