خراشیدگی

معنی کلمه خراشیدگی در لغت نامه دهخدا

خراشیدگی. [ خ َ دَ / دِ ] ( حامص ) خاریدگی. || حک. || محو. || چاک. || شکافتگی. || پوست رفتگی و خراش و ریش و زخم کوچک. ( ناظم الاطباء ): خُماشَه ؛ خراشیدگی که از آن ارش معلوم و واجب نیاید. ( از منتهی الارب ).

معنی کلمه خراشیدگی در فرهنگ فارسی

خاریدگی یا حک

جملاتی از کاربرد کلمه خراشیدگی

البته احتمال انتقال برخی از این بیماری‌های مقاربتی مثل پاپیلومای انسانی و کلامیدیا بسیار ناچیز است. محاسبه دقیق احتمال ابتلا به این بیماری‌ها در مقایسه با سکس واژنی و مقعدی غیرممکن است چون بسیاری از افراد همزمان از هر دو روش سکس استفاده می‌کنند و تعیین دلیل ابتلا در این موارد ناممکن است. همچنین انزال مرد در هنگام سکس دهانی احتمال انتقال بیماری به زن را افزایش می‌دهد. برای انتقال ویروس اچ‌آی‌وی از این طریق باید ویروس از منی، ترشحات واژنی یا خون شخص مبتلا وارد خراشیدگی‌ها و غشای مخاطی دهان و حلق طرف مقابل شود. انتقال این ویروس از طریق بزاق ممکن نیست، در نتیجه بوسه‌های دهان به دهان قابلیت انتقال ویروس را ندارند مگر زمانی‌که خون در دهان وجود داشته باشد.