خیانتکار

معنی کلمه خیانتکار در لغت نامه دهخدا

خیانت کار. [ ن َ ] ( ص مرکب ) خائن. خیانتگر. ( یادداشت مؤلف ) : خیانتکار ترسناک بود. ( قرةالعیون ).

معنی کلمه خیانتکار در فرهنگ عمید

کسی که خیانت می کند، خیانت پیشه، خائن، خیانت گر.

معنی کلمه خیانتکار در دانشنامه عمومی

خیانتکار (فیلم ۱۹۶۴). خیانتکار ( انگلیسی: The Pumpkin Eater ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی جک کلیتن است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
آن بنکرافت جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن سال ۱۹۶۴ میلادی را برای بازی در این فیلم دریافت کرد.
• آن بنکرافت
• پیتر فینچ
• جیمز میسون
• سدریک هاردویک
• آلن وب
• ریچارد جانسون
• مگی اسمیت
• اریک پرتر
• دیوید لنگتون
• جان فرانکلین - رابینز
خیانتکار (فیلم ۲۰۱۵). خیانتکار ( انگلیسی: The Treacherous; کره ای:  간신 ) یک فیلم درام تاریخی سال ۲۰۱۵ کره جنوبی با بازی جو جی هون، کیم کانگ - وو و لیم جی یون است.
این فیلم داستان یون سان، پادشاهی دیکتاتور و ظالم در دوران چوسان که از عوام برای لذت های جسمانی خود سوءاستفاده می کند و زنی که می خواهد انتقام بگیرد را روایت می کند.

جملاتی از کاربرد کلمه خیانتکار

ما بکندیم از خیانتکار، پوست خواه دشمن بود خائن، خواه دوست
و از حضرت امام محمد باق علیه السلام مروی است که «هر که مضایقه کند از اعانت برادر مسلم خود و برآوردن حاجت او، مبتلا می شود به اعانت کردن کسی که در اعانت او گناه باشد و هیچ مزدی از برای او نباشد» و از حضرت صادق علیه السلام مروی است که «هر مردی از شیعیان ما که یکی از برادران او به نزد او آید و از او در حاجتی استعانت جوید و آن مرد با وجود قدرت، اعانت او را نکند خدا مبتلا سازد او را به اعانت کردن دشمنان ما، تا به واسطه آن، خدا در روز قیامت او را عذاب کند» و فرمود که «هر مومنی منع نماید از مومن دیگر چیزی را که به آن محتاج باشد، و آن شخص قادر بر رسانیدن آن به او باشد خدا در روز قیامت او را باز می دارد در حالتی که روی او سیاه و چشم او کبود و دستهای او به گردن بسته باشد پس خطاب می رسد که این است خیانتکاری که خیانت با خدا و پیغمبر نموده پس امر می شود که او را به جهنم افکنند» روزی آن سرور به جمعی که در خدمت او حاضر بودند فرمود: «چه شده است شما را که استخفاف به ما می کنید؟ مردی از اهل خراسان برخاست و عرض کرد: معاذالله که ما استخفاف به تو یا به چیزی از فرموده تو کنیم حضرت فرمود: تو یکی از آنهایی که به من استخفاف کردی عرض کرد معاذالله حضرت فرمود: آیا نشنیدی که فلان شخص در نزدیکی منزل جحفه وقتی که می آمدی می گفت: مرا به قدر یک میل سوار کن که والله خسته شده ام، و تو سر راست نکردی، پس استخفاف به او کردی و هر که استخفاف به مومنی کند به ما استخفاف کرده است و حرمت خدای را ضایع نموده است» و فرمود: «هر که به جهت حاجتی به نزد برادر خود رود و او قدرت بر روا کردن آن داشته باشد و روا نکند، خدا بر او مسلط می کند افعی را که انگشت ابهام او را در قبر بگزد، تا روز قیامت» و از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام منقول است که «هر که به نزد مردی از برادران خود رود و پناه بر او برد به جهت کاری، و او با وجود قدرت، او را پناه ندهد، به تحقیق که قطع ولایت خدا را کرده است» و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که اهتمام در درست کردن و اصلاح امور مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست، به شرط قدرت».
میگوید: اللَّه دوست ندارد هر خیانتکاری دروغ زن. اثم نامی است از نامهای دروغ، و این صفت طعمة بن ابیرق است که خیانت کرد در درع دزدیدن، و دروغ گفت، که بدیگری وابست، و از خود بیفکند.
قوله تعالی: أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ یعنی بترک الغلول، کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ فغلّ؟! سیاق این آیت تعظیم اثم غلول است یعنی که سخط خدای با غلول است و رضوان خدای با ترک غلول. او که خیانت نکند خوشنودی و رضاء حق با اوست، و آن کس که خیانت کند خشم و سخط خدا بروست، و آن کس که امروز سخط خدا برو، فردا دوزخ جای او. چنان که اللَّه تعالی گفت: وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ. و از بهر آنکه از اهل توحید است هر چند که گنهکار است و خیانتکار، جای وی جهنم گفت، اول درکه دوزخ که در آن آتش نیست، اما حرارت آتش بآن میرسد، و جای عاصیان این امت است. و سمّیت جهنّم، لانّها تتجهّم فی وجوه الخلق. پس چون از جهنّم در گذشت درکه دوم «لظی» است. سوم سقر. چهارم حطمة. پنجم جحیم.
چهارم معاتبه و استیفاست: و آن آخر اعمال مرابطه است و عبارت از آن است که بعد از آنکه در آخر روز، حساب نفس خود را رسید و آن را خیانتکار و مقصر یافت، سزاوار نیست که مسامحه کند و آن را مهمل گذارد، زیرا این باعث جرأت نفس می شود و معتاد به خیانت و تقصیر می گردد و بعد از آن بازداشتن آن در نهایت صعوبت می شود پس باید ابتدا در مقام عتاب نفس برآید و بگوید: أف بر تو ای نفس خبیث.
داستان این مجموعه در دنیای خیالی سرزمین میانی جریان دارد و داستان هابیتی به‌نام فرودو بگینز را روایت می‌کند که همراه با یاران حلقه در تلاش هستند تا حلقه یگانه را به‌منظور جلوگیری از رسیدن به صاحبش، یعنی ارباب تاریکی سائورون که با آن می‌تواند سرزمین میانی را تصاحب کند، نابود کنند. یاران در نهایت از هم جدا می‌شوند و فرودو با همراه دوست وفادارش سم‌وایز گمجی و گالوم خیانتکار به تلاش خود ادامه می‌دهد. در همین حین، آراگورن وارث تاج‌وتخت گاندور، همراه با لگولاس، گیملی، برومیر، مری، پپین و گندالف جادوگر، متحد می‌شوند تا مردم آزاد سرزمین میانه را از دست نیروهای سائورون نجات دهند و آن‌ها را در جنگ حلقه‌ها جمع کنند تا با منحرف کردن توجه سائورون، به فرودو برای نابودی حلقه در کوه نابودی کمک کنند.
«هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جنابعالی شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سال‌ها از آزادی، ابتدایی‌ترین حقوق بشر محروم، و با شکنجه‌های قرون‌وسطایی با او و سایر علمای مذهب و رجال آزادیخواه رفتار کند. خیانتکاران به کشور و ملت از سایهٔ مثل شما رجال عدالتخواه می‌ترسند. باید رجال دین و سیاست در بند باشند تا برای اجانب و بستگان آنان هرچه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخائر کشور باز باشد.»
اجنبی‌پروری و روح خیانتکاری چه بگویم که چه با کشور ساسانی کرد
جز این مدار توقع سرِ خیانتکار به دار تا نرود رفعِ دردسر نکند
و اشاره به این شخص فرموده است حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در مصباح الشریعه که می فرماید: «هر که هوا و هوس خود را ترک نکرده، از آفات نفس اماره و شهوات آن دوری نجسته، و لشکر شیطان را منهزم نساخته، و در پناه خدا و امان و نگاهداری او داخل نشده، صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر را ندارد، زیرا که هر که چنین نباشد هر وقتی که امری از اوامر الهیه را ظاهر سازد حجت بر خود او می شود، و مردم به او یقین نمی کنند و خدای می فرماید: «آیا مردم را به خوبی امر می کنید و خود را فراموش می نمائید؟ و خطاب به او می رسد که ای خیانتکار مخلوقات مرا نهی می کنی از آنچه خود به عمل می آوری و داخل آن گردیده ای؟» و بدان که از برای چنین شخصی، یعنی کسی که بنای امر به معروف و نهی از منکر می گذارد و در صدد اصلاح حال مردم بر می آید سزاوار است که خوش خلق و صاحب صبر و حلم و قوی النفس باشد که از سخن مردم مضطرب و اندوهناک نشود و اگر در حق او چیزی گویند که لایق او نباشد متزلزل نگردد، زیرا که مردم همگی تابع هوا و هوس اند، و در پی استیفای لذات خود داند پس اگر ایشان را نهی کند، بر ایشان شاق و گران می باشد و به این جهت، زبان خود را در حق او می گشایند و نسبت به او سخنانی می گویند که لایق شأن او نیست و بسا باشد که در مقابل او گفتار یا کردار خلاف ادبی نسبت به او به عمل می آورند پس باید دلی قوی داشته باشد که به اینها مضطرب نگردد و از جا در نرود و باید با مردم مهربان باشد و با ایشان به رفق و مدارا رفتار کند، چون پند و نصیحت به رفق و ملایمت، بهتر در دل جا می کند و بیشتر تأثیر می کند و باید بی طمع از مردم باشد و قطع طمع و امید از ایشان نموده باشد، زیرا که کسی که طمع به مال مردم دارد، یا امید ستایش و مدح به ایشان دارد نمی تواند اصلاح مردم کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید.
«اگر یکی از آنان دست به خیانتی گشود و گزارش جاسوسان بر آن خیانت هم داستان بود بدین گواه بسنده کن و کیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان و آنچه بدست آورده بستان، پس او را خوار بدار و خیانتکار شمار، و طوق بدنامی در گردنش درآویز»
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به از صفر تا صد، لحظه سرنوشت‌ساز، همسران خیانتکار، رَگِـدی رُز، کارآگاه، خانم سوئیسی، کله‌پا، ساده‌لوح در آکسفورد، دلیل علاقه دخترها به ملوانان، دست مریزاد، برادر کوچولو و با عشق و نارضایتی اشاره کرد.
آن بنکرافت دومین نامزدی جایزهٔ اسکار را به خاطر بازی در فیلم خیانتکار (۱۹۶۴) کسب کرد. شناخته شده‌ترین نقش او، کاراکتر خانم رابینسون اغواگر در فیلم فارغ‌التحصیل (۱۹۶۷ مایک نیکولز) است که به خاطر آن برای سومین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او در فیلم در نقش مادری که دوست پسر دخترش را فریب می‌دهد معروف‌ترین نقش سینمایی او بود. در این فیلم او با داستین هافمن همبازی شد.