معنی کلمه خماسی در لغت نامه دهخدا
- غلام خماسی ؛ کودک پنج شبری و گویند غلام سداسی یا سباعی ، زیرا که چون از پنج شبر تجاوز کرده رجل است نه غلام. ( منتهی الارب ).
- کلمه خماسی ؛ کلمه ای که پنج حرف اصلی دارد و آن را گاهی «خماسی » بصورت مفرد نیز می گویند.
خماسی. [ خ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بلوک عنافجه بخش مرکزی شهرستان اهواز، دارای 110 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی و قالیچه عربی بافت است. راه در تابستان اتومبیل رو است و در آنجا تپه ای بنام خماسی وجود دارد که از آثار قدیم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).