خاطر جمع

معنی کلمه خاطر جمع در لغت نامه دهخدا

خاطرجمع. [ طِ ج َ ] ( ص مرکب ) مقابل پریشان خاطر. ( آنندراج ). مقابل پریشان خیال. مطمئن. بی تشویش. دل آسوده. فارغ بال. آسوده خاطر.

معنی کلمه خاطر جمع در فرهنگ معین

( ~. جَ ) [ ع . ] (ص مر. ) آسوده ، بی تشویش .

معنی کلمه خاطر جمع در فرهنگ عمید

۱. مطمئن.
۲. آسوده خاطر.

معنی کلمه خاطر جمع در فرهنگ فارسی

( صفت ) دل آسوده بی تشویش مطمئن آسوده خاطر : (( خاطر جمع بود که موفق خواهدشد ) )

معنی کلمه خاطر جمع در ویکی واژه

beato
disinvolto

جملاتی از کاربرد کلمه خاطر جمع

پس از برکناری ابراهیم خان قوام در سال ۱۳۱۱، اتحاد خمسه مفهوم سیاسی ـ نظامی پیشین خود را از دست داد و امروزه همبستگی آنان بیشتر به شکل یک وحدت سنتی و فرهنگی بر جای مانده‌است. بیشتر عشایر خمسه در سده گذشته به خصوص پس از اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ و انقلاب ۱۳۵۷، کوچ را کنار گذاشتند و در نقاط مختلف استان فارس ساکن شدند. ایلات خمسه گاه در منابع به عنوان عرب شناخته می‌شدند که به خاطر جمعیت بیشتر ایل عرب و نیروی غالب آن‌ها بر سایر ایل‌ها بوده‌است.
هر کجا بود خاطر جمعی در غم زلف تو پریشان شد
خاطر جمعی پریشانتر ز گل پیدا کند صد شکست از توبه مادر کمین دارد بهار
در مسیحیت، ایمان باعث تغییر می‌شود بطوریکه به جستجوی درک بزرگتری از خدا می‌انجامد. ایمان، فیدیسم یا اطاعت ساده از مجموعه ای از قوانین و احکام نیست. قبل از اینکه یک مسیحی ایمان داشته باشد، باید بداند به چه کسی و به چه چیزی ایمان دارد. بدون درک این مطلب، ایمان حقیقی امکان‌پذیر نیست؛ و این مفهوم در بنیان اجتماعات ایمان داران، کتاب مقدس،سنت‌ها و تجربه‌های شخصی فرد باایمان ریشه دوانده‌است. در ترجمه‌های انگلیسی عهد جدید، کلمه ایمان به‌طور کلی به اسم یونانی πίστις (پیستیس) یا فعل یونانی πιστεύω (پیستئو) به معنای اعتماد داشتن، اطمینان داشتن، مورد اطمینان بودن و خاطر جمع بودن اشاره دارد.
خاطر جمع ازان قوم طلب کن صائب که به شیرازه آن موی میان ساخته اند
دست نیابد کسی به خاطر جمعم زلف پریشان یار اگر بگذارد
خاطر جمع ازین قوم طلب کن صائب که پریشان شده فکر پریشان خودند
این استان از نظر مساحت بزرگ‌ترین استان کانادا و از نظر جمعیت دومین استان کانادا به‌شمار می‌رود. نظام حقوقی این استان نیز از کامن لا تبعیت نمی‌کند و به خاطر جمعیت غالب فرانسوی‌اش، نظام حقوقی رومی و ژرمنی دارد.
آلفونس مینگانا (ܐܠܦܘܢܨ ܡܢܓܢܐ؛ زادهٔ ۱۸۷۸ در روستای شرانش در نزدیکی زاخو – درگذشته ۵ دسامبر ۱۹۳۷ در بیرمنگام انگلستان) یک الهی‌دان کلدانی، مورخ، خاورشناس، سریانی‌پژوه آشوری‌تبار اهل عراق بود. او بیش‌تر به خاطر جمع‌آوری مجموعه مینگانا مشهور است. او مانند دیگر آشوریان زاخو از پیروان کلیسای کاتولیک کلدانی بود.
رحمش آمد گفت خاطر جمع دار صبر کن تا چون شود فرجام کار
یکی از بزرگان با خود خطاب کرد و گفت: «ای نفس می خندی و حال اینکه شاید کفن تو اکنون در دست گازر باشد و آن را گازری کند» بلی کسانی را که مرحله ای چون مرگ در پیش، و خانه ای چون آخرت در عقب، و دشمنی چون شیطان در کمین، و محاسبی چون کرام الکاتبین قرین، عمری چون برق در گذر، و منزلی چون دنیا که محل صدهزار گونه خطر است مستقر، خندیدن و شوخی کردن نیست و با خاطر جمع نشستن نه، مگر از غفلت و بی خبری.
چو پروانه بودیم و او شمع ما پریشان نبد خاطر جمع ما
درین کتاب پریشان نگر به خاطر جمع مگو چو کار جهان درهمست و آشفته
ز قرب غیر خاطر جمع‌دار ای محتشم کانجا قبول اندر تقرب دخل دارد قابلیت هم