معنی کلمه خلالوش در لغت نامه دهخدا
گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی
تا خلق جهان را بفکندی بخلالوش.رودکی.چو لشکر بدان گوفه پرجوش گشت
جهان پر ز بانگ و خلالوش گشت.فردوسی.بکف جام می چشمه نوش گشت
هوا پر نوای خلالوش گشت.اسدی ( گرشاسبنامه ).با طاعت و با فکرت خلوت کن زیرا
مشغول شدستند سفیهان بخلالوش.ناصرخسرو.وصف خلق شاه می کردند دوش
سنبل و نسرین و ورد و پیلگوش
بلبلی بشنید و در زاری فتاد
در خلالوشش برآمد صد خروش.فخری ( از آنندراج ).