خوچ
معنی کلمه خوچ در لغت نامه دهخدا

خوچ

معنی کلمه خوچ در لغت نامه دهخدا

خوچ. ( اِ ) کله سر و فرق مرغان. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || تاج خروس یعنی گوشت پاره ای که بر سر خروس است. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). در فرهنگ اسدی برای این معنی شاهد زیر از فردوسی آمده :
سپاهی بکردار کوچ و بلوچ
سگالیده جنگ و برآورده خوچ.
مرحوم دهخدا می گویند بهیچوجه این شاهد موافق این معنی نیست بلکه میتواند شاهد حریر سرخی باشد که بر گلوگاه نیزه بندند، و در تأیید آن این بیت را از عبدالواسع جبلی آورده اند :
مظفری که چو شمشیر برکشد ز نیام
رسد ز خوچ سپه خونشان به اوج زحل.
|| گل سرخی است که آنرا بستان افروز گویند. || گوسفند جنگی. || ترک و کلاه خود. || تیزی طاق ایوان. || حریر سرخی که بر گلوگاه نیزه بندند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خوچ در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - تاج خروس . ۲ - ترک ، کلاهخود.

معنی کلمه خوچ در فرهنگ فارسی

قوچ

معنی کلمه خوچ در دانشنامه عمومی

خوچ (استان لهستان بزرگ تر). خوچ ( به لهستانی: Chocz ) یک روستا در لهستان است که در گمینا خوچ واقع شده است. خوچ ۱٬۷۰۰ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه خوچ در ویکی واژه

تاج خ
ترک، کلاهخود.

جملاتی از کاربرد کلمه خوچ

این آثار بر جای مانده عبارتند از: خرابه‌های چند عمارت با نقاشی‌های دیواری و مقداری نقاشی مینیاتوری پراکنده که بی شباهت به آثار برجای مانده از یک کشتی طوفان زده غرق شده نیست، تاریخ ساخته شدن همة این آثار در محدوده میان سال‌های ۱۳۰ تا ۲۳۰ هجری (برابر با ۷۵۰ تا ۸۵۰ میلادی) قرار دارد و همه در سرزمین طورفان یافت شده‌اند، بخصوص نواحی: خوچو، یار ختو و سومعة تویوق، خرابه‌های مورتوق و چند دیر خرابه در حوزه رود سانجیم.
سپاهش ز گردان کوچ و بلوچ سگالیده جنگ و برآورده خوچ
بجز یک پل مربوط به سده دوازدهم میلادی شهر آلاوردی خود جاذبه چندانی برای گردشگران ندارد ولی در نواحی پیرامون آن بناهای مهم فرهنگی بسیاری واقع شده‌اند از جمله صومعه‌های هاغپات، ساناهین، آختالا، خوراکرت، خوچاپ، آردوی، باسیلیکا و اودزون.
نرموره بانوچ آمده تاج خره خوچ آمده مرد دوبین لوچ آمده لاغر بدن لخ لخ بود
از خوی نازک تو که بیند به ماه عید گر بر جبین ز تندی خوچین برآوری