خط آب
معنی کلمه خط آب در لغت نامه دهخدا

خط آب

معنی کلمه خط آب در لغت نامه دهخدا

خطاب. [ خ ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای مخاطبه. ( منتهی الارب ). رجوع به مخاطبه در این لغت نامه شود.
- حسن خطاب ؛خوب مخاطبه کردن : تا حسن خطاب و رد جواب و سایر آداب خدمت ملوکش درآموختند. ( گلستان ).
- ضمیر خطاب ؛ ضمیری که برای مخاطب بکار می رود. چون : تو، شما.
|| ( اِ ) سخن رویاروی. ( یادداشت بخط مؤلف ) ( ناظم الاطباء ). کلامی که مابین سامع و متکلم باشد. ( منتهی الارب ) .
و هرچنداین دو بیت خطاب عاشقی است فرا معشوقی ، خردمندان رابچشم عبرت در این باید نگریست تا حسن خطاب و رد جواب. ( تاریخ بیهقی ).
چون نپرسی ز اوستاد خویش تو
چونکه نگشایی برو نیکوخطاب.ناصرخسرو.خطیبان همه عاجز اندر خطابش
هژبران همه روبه اندر غبارش.ناصرخسرو. || نام و لقب که در آن مدح باشد. ( منتهی الارب ). عنوان. سمت. ( یادداشت بخط مؤلف ) : فیروزی بخشد رایت او را و گرامی دارد خطاب او را. ( تاریخ بیهقی ). و واجب چنان کردی بلکه از فرایض نبوده که من حق خطاب وی نگاه داشتمی. ( تاریخ بیهقی ). امیر محمود، وی را خواجه خواندی و خطاب او هم بر این جمله بود که نبشتی بدو. ( تاریخ بیهقی ). بخط خویش چیزی بنویس و خطاب شیخی و معتمدی که دارد. ( تاریخ بیهقی ).
لوا و عهد و خطاب خلیفه بغداد
خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد.مسعودسعدسلمان.وز حق نه آدم است و نه عیسی خطابشان.خاقانی.باد خطاب عیسوی با سگ درگهت چنین
کافر دیر اعظمی فخر صلیب اکبری.خاقانی.- خطاب قرینه استثناست ؛ ترکیبی است و در علم الالفاظ بکار می رود و غرض از آن آنست اگر حکمی روی موضوعی رفت با خطابی ، این امر می رساند که درصورت خالی بودن موضوع از آن خطاب موضوع از تحت حکم خارج است ، یعنی خطاب قرینه است برای استثنای سایر افراد بدون خطاب.
- خطاب کردن ؛ عنوان دادن :
فخر آل طغان یزک که فلک
فلک الدولتش خطاب کند.خاقانی. || عتاب. سرزنش. بازخواست :
نظم او و لفظ او و ذوق او و وزن او
هر خطابش هر عتابش هر مدیحش هر سخن.منوچهری.بر خطاها مگرخدای نکرد
با تو اندر خطاب خویش خطاب.ناصرخسرو.آنست خطای من که در خاطر
بنمود خطاب و خشم شه خوارم.مسعودسعدسلمان.

معنی کلمه خط آب در فرهنگ معین

(خَ طّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار خطاب کننده .
(خِ ) [ ع . ] (اِ. ) سخنی که رویاروی گفته شود.

معنی کلمه خط آب در فرهنگ عمید

۱. مخاطب قرار دادن کسی، با کسی رویاروی سخن گفتن.
۲. (اسم ) [قدیمی] عنوان، لقب.
۳. (اسم ) [قدیمی] حُکم.

معنی کلمه خط آب در فرهنگ فارسی

۱ - (مصدر ) رویاروی سخن گفتن مخاطبه. ۲ - ( اسم ) سخنی که رویاروی گفته شود سخنی که بکس بگویند و پاسخ شنوند .
ابن یوسف بن الانبازی قرطبی متوفی به ۴۵٠ ه. ق . از نویسندگانست و اوراست کتاب توشیح مختصر شرح الزاهر عبدالرحمن بن اسحق .
( خط آب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد .

معنی کلمه خط آب در فرهنگستان زبان و ادب

خط آب
{waterline} [حمل ونقل دریایی] امتداد نقاط تماس سطح آب با بدنۀ کشتی

معنی کلمه خط آب در دانشنامه عمومی

خطاب (بجنورد). خطاب روستایی در دهستان گرمخان بخش گرمخان شهرستان بجنورد استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۷۳ نفر ( ۲۱خانوار ) بوده است.
خطاب (سوریه). خطاب ( به عربی: خطاب ) شهری در شمال غربی سوریه، از نظر اداری بخشی از استان حماه، شمال غربی حمات است که در نزدیکی رود عاصی واقع شده است. از مکان های نزدیک می توان به قمحانه در شرق، شیحه در جنوب شرقی، کفر الطون در جنوب غربی، المجدل در غرب، محرده و حلفایا در شمال غربی، و طیبه الامام در شمال شرقی اشاره کرد. خطاب در سرشماری سال ۲۰۰۴، ۱۰٬۸۳۰ نفر جمعیت داشته است. ساکنان آن عمدتاً مسلمان سنی مذهب هستند.
خطاب (شیروان). خطاب روستایی در دهستان زیارت بخش مرکزی شهرستان شیروان استان خراسان شمالی ایران است.
== جمعیت == جمعیت این روستا از سه طایفه کورد کرمانج شخمیرانلو شرکانلو و صفکانلو تشکیل شده و اکثر جمعیت روستا به شغل زراعت و دامپروری مشغول هستند گفتنی است مراتع بسیار زیادی برای چرائ دام وجود دارد، عده ای هم به صورت فصلی در زمان زراعت به روستا میایند. روستا دارای 900 هکتار زمین زراعی دیم می باشد. اولین ساکنان روستا از طایفه شخمیرانلو بوده اند که در قسمت شرقی روستا ساکنند. بزرگان روستا بیشتر از طایفه صفکانلو و تیره برات بیگ کیکانلو بوده اند که در زمان خود در نزد ایلخانی یارمحمدخان شادلو دارای احترام و نفوذ بود و اخرین انها عبدالعلی بیگ نجاتپور بوده است، بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۵۳ نفر ( ۵۰خانوار ) بوده است.
معنی کلمه خط آب در فرهنگ معین
معنی کلمه خط آب در فرهنگ عمید
معنی کلمه خط آب در فرهنگ فارسی

معنی کلمه خط آب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خطاب ، مخاطب قرار دادن دیگری را گویند و از آن در باب قضاء سخن گفته اند.
در صورت سکوت دو طرف دعوا در محکمه، بر قاضی مستحب است آنان را با خطاب جمعی یا با این عنوان که مدعیِ از شما سخن بگوید، به سخن گفتن فراخواند و مکروه است خصوص یکی از آن دو را مخاطب قرار دهد؛ چون سبب نگرانی دیگری می شود. ظاهر کلام برخی حرمت آن است.

معنی کلمه خط آب در ویکی واژه

امتداد نقاط تماس سطح آب با بدنۀ کشتی.

جملاتی از کاربرد کلمه خط آب

هزاران بیشه در وی لیک بر هر برگ بنوشته ز خط آبکش جز حرفهای یاس و حرمانش
ببارد بر سرخ گل اشک زرد وزان سنبلستان خط آب خورد
سیر نشد تشنه ای ازان لب نوخط آب حیات این دل سیاه ندارد
بود آبش به زیر سبزه پنهان چو در خط آب و تاب حسن خوبان
زیرخط آب حیات از لب اونوشیدم ره بسر چشمهٔ خضر از ظلماتم دادند
روتورهایی هستند که در کشتی در زیر خط آب نصب می‌شوند و به صورت جانبی از بدنه بیرون می‌آیند تا چرخش کشتی را در اثر باد یا امواج کاهش دهند. باله‌های فعال توسط یک سیستم کنترل ژیروسکوپی کنترل می‌شوند. هنگامی که ژیروسکوپ غلتیدن کشتی را حس می‌کند، زاویه حمله باله‌ها را تغییر می‌دهد تا برای مقابله با غلتش، نیرویی اعمال کند. آنها با کشش هیدرودینامیکی که هنگام تکان خوردن کشتی اعمال می‌شود، و حرکت کشتی را کاهش می‌دهند. این باله‌ها بیشتر در کشتی‌های اقیانوس پیما استفاده می‌شوند.
خط مورد استفاده برای زبان آبخازی در دوران جمهوری سوسیالیستی شوروی آبخاز تغییر یافت. تحت سیاست بومی‌سازی، آبخازی‌ها یکی از مردمان «پیشرفته» اتحاد جماهیر شوروی به حساب نمی‌آمدند و در نتیجه تمرکز فزاینده‌ای بر زبان ملی و توسعه فرهنگی خود داشتند. به‌عنوان بخشی از این سیاست‌ها، خط آبخازی—همراه با بسیاری دیگر از زبان‌های منطقه‌ای در اتحاد جماهیر شوروی—در ۱۹۲۸ لاتین شد و آن را از خط اصلی سیریلیک دور کرد. همچنین بر توسعه فرهنگ آبخاز به‌شدت تأکید شد و در همین راستا ترویج و تأمین مالی گشت. از همین رو برای پیشبرد توسعه فرهنگ آبخازی، انجمن علمی آبخاز در ۱۹۹۲ و آکادمی زبان و ادبیات آبخاز در ۱۹۲۵ تأسیس شدند.
اگر خط آبی رنگ به بالا یا پایین حرکت کند نشان می دهد که بازار دارای روند (صعودی یا نزولی) است و اگر به صورت ثابت و افقی حرکت کند نشان می دهد که بازار بدون روند یا خنثی است .
نوبهار ابر خط آبی زد و بیدار کرد بس که عمری سرمه در چشم تو مست خواب بود
سبزه خط آب از رخسار جانان می خورد رزق خود این مور از خوان سلیمان می خورد
نشد روشن چراغم از عذار آتش اندودش مگر چشمی دهم درموسم خط آب ازدودش
بر ولی و عدو به عفو و سخط آب حیوان و تیغ برانی