خواهشمند

معنی کلمه خواهشمند در لغت نامه دهخدا

خواهشمند. [ خوا / خا هَِ م َ ] ( ص مرکب ) مستدعی. ملتِمس. طالب. ( یادداشت بخط مؤلف ). متقاضی. || آرزومند. مشتاق. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خواهشمند در فرهنگ معین

( ~. مَ ) (ص مر. ) درخواست - کننده ، متقاضی .

معنی کلمه خواهشمند در فرهنگ عمید

خواهش کننده.

معنی کلمه خواهشمند در فرهنگ فارسی

( صفت ) خواهش کننده درخواست کننده متقاضی .
مستدعی ملتمس

معنی کلمه خواهشمند در ویکی واژه

درخواست - کننده، متقاضی.

جملاتی از کاربرد کلمه خواهشمند

آنان که در ری بر ما سپاس نان ونمک دارند، یکان یکان را ببین و بخشایش لغزش های دیرینه ما را در خواه که از من تا گور دمی دو بیش نمانده. خواهشمندم از این پس هر گونه نامه مرا خواه پارسی پیکر و شیوا، خواه بر هنجار دیگر ونازیبا بی کاست و فزود بدان نگارش های پهلوی گوهر درفزائی. اگر خود این نوشته بی ساز و سنگ است، لته بوی فروشان رستا نگردد. این دارنده نامه را سرکار شکرالله خان سفارش کرده چشمکی شاخ دار شایسته بخرد. چنانچه بر سر پیمان ایستاده باشد شما هم در خرید با او همراهی کنید که فریب نخورد. باری یک چشمک خوش دید برای من سنگ و پایه دو چشم روشن دارد. اگر میرزا رضا چشمک ندهد و به افتاد را در کاسه سیاهی بیند، بیرون از خشنودی خدا خواهد بود. من شاخچه بند و دروغ درا نیستم. چشمک من پیش اوست و فرموش کرده باری یک گفتن دیگر بر ما هست چگونگی روزگار خویش را بر نگار. کاری از ما ساخته باشد بر شمار.خطر درودی بنده وار می گوید. از نگارش خسته شدم، تا کی چرند توان بافت.
در نماز و روزه و حج ورد مظالم من هر چند احمد مبالغه و اهتمام نماید همچنان ناتمام خواهد بود. خواهشمندم کاری کند که آسوده در خاک توانم خفت و چون برخیزم، در محضر پاک پیمبر که جان و سر و پدر و مادرم برخی خون و خاکش، میان پدر و پسر به گناه سهل انگاری مشاجره و داوری نباشد. اگر پسرها عمو یا علی به خصوص احمد، پیکر خاکی نهاد مرا به آستان سرکار سیدالشهدا سلام الله علیه پردازد که از آشوب محشر و ملاقات ابنای زمان خاصه اقارب آسوده مانم، جاویدان سپاسدار ایشان خواهم بود.
باری کمینه تنخواهی نیز نیاز او داشته ام و کارسازی را به فرزندی احمد گذاشته، خواهشمندم او را بخواهید و بفرمایند پیش از آنکه کار ولی محمد بیک به نامه و پیام کشد چند تومان نیازی را بی کاست و فزود و اندیشه زیان یا سود، هر چه گوید و جوید بدو پردازد. از آن گذشته نیز هر کارش از دست خیزد درباره وی کوتاهی روا ندارد و تباهی سزا نشمارد.
پاس پیمان و سپاس پیوند را خواهشمندم که هرگاه بر آن فرخ فرگاه که سپهرش خاک درگاه است بار چهره سائی و سامان نیاز سرائی افتد، این خاکسار سیاه نامه و تباه کار گناه هنگامه را از بند هستی و کمند خود پرستی رهائی جوی و با سگ های آستانش که بی گرگ مستی و روباه بازی شیران راستینند، آشنائی خواه.هرگونه کار و فرمایش که انجامش از دست ما آید بی هیچ اندیشه نگارش فرمای و گزارش کن که به خواست بار خدای پایان پذیر است.
خواهشمندم ازین پس به نامه و پیامم روز تباه نخواهی و به سرد سرائی های تیتالم که ناخنه چشم و هزارپای گوش است رامش سال و ماه نبری، کمندت باب این نخجیر و مرغت مرد این انجیر نیست.
اگر پس از این آلودگی را با آب پاداش شست و شوئی و این دریدگی را به سوزن مهربانی و رشته دلجوئی دوخت و رفوئی نفرمایند ندانم هنگام دیدار و بزم گفت و گذار به کدام زبان پوزش اندیش و چاره سگال خواهند بود. خواهشمندم راست یا دروغ در اینکار هر دست آویز توانند تراشید بر نگاشته که بدگمانی فزایش نگیرد و این دل از جای رفته تا یک باره در نرمیده آرام پذیرد. هر گونه فرمایش که از این دل باخته ساخته دانی نگار آور که در انجامش کوشش های دوستانه به کار خواهد رفت. بخت بلند ترا لغزش پستی فراموش و بی دغدغه رنجش و جدائی دست کام با خاتون هوس در آغوش باد.
قبله محبان آخوند ملاغلام حسین، شنیدم تنخواهی نورچشمی فتحعلی پیش شما دارد. اول خواهشمندم در صورت سهولت و مجال معامله فرمائید که خیری بدان در افزاید، و اگر گرفتاری مانع احتمال این زحمت باشد، به استحضار و صوابدید گرامی سروران مکرم حاجی عبدالرزاق و حاجی میر کاظم و فرزندی میرزا احمد با مردی معتبر، به قید بیع شرط درست عیار شرعی، هر مبلغ میرزا احمد معین نماید معامله فرمائید. حبس مال مردم اگرچه شرعا برآن نیز محملی توان بست برای مثل شما مردی عقل پذیر شرع پسند به همه حساب درست نیست.
خواهشمند است دستور فرمایید چنانچه نامبرده بالا تقاضای صدور یا تمدید گذرنامه و پروانه خروج نمود قبل از هر گونه اقدام مراتب را به این سازمان اعلام نمایند.