معنی کلمات حرف "ب" - صفحه 18
- بی گلبرگ
- بی گمانی
- بی گنهی
- بامامهم
- بامتی
- بامدادین
- بامرهم
- بامعرفت
- بامغز
- بامنیر
- بامگاه
- بان دار
- بازی گوی و چوگ
- بازی زدن
- بازی حرکت هم زمان
- بازی علامت دهی
- بازی لوس
- بازی های اسیایی معلولان
- بازی های پارااسیایی
- بازی های پاراالمپیک
- بازی هم دستی
- بررو
- برزاج
- برزون
- برزکوه
- برزنگ
- برزلجین
- برزاوند
- بلاسیوس
- بلاشگرد
- بلاط الشهدا
- بلبر
- بلبیسی
- بلتشصر
- بلث
- بلجیک
- بلحارث
- برزیده
- بلخمان
- بادیه گرد
- باذنه
- بار امانت
- بانک مستقیم
- باند ساده
- باند مجهز
- بانه زر
- بانو نصرت امین
- بانویی اصفهانی از دوره صفوی
- بانک المان در ایران
- بانک جدید شرقی
- بانک عثمانی در ایران
- بانک مجازی
- بازیگه
- باسار
- باسدار
- باسزا
- باسکم
- باسیاست
- باشیده
- باصلابت
- باطل ستیز
- بلگن
- بلگه
- بلیث
- بلیخ
- بلیده
- بلیران
- بلیسا
- بلیسانه
- بلیط فروش
- بش دلبر
- بش پرماق
- بشاب
- بشارت به مؤمنان
- بشارت به مریم
- بشارت پیروزی
- بشاشی
- بسپارش کاتیونی
- بسکام
- بنات النعش اکبر
- بنات النعش اصغر
- بناء بر قبور
- بن گیسو
- بن گنبد
- بن گرده بینه
- بن کشکه
- بن کار خوردن
- بن چنار
- بن پوشه
- بازی حرکت دنباله ای
- بازی سازی سیاسی ـ نظامی
- بازیافت قطعات الکترونیکی
- بازیچه ٔ روم و
- بازیکن ازاد
- بازیکن برتر مسابقه
- بازیکن میانی راست
- بازیگر اصلی مرد
- باس تر
- باستان اخترشناسی
- بنه چراغ
- بنه کرد
- بنهر
- بنواختن
- بنوار
- بنوحمدان
- بنوده
- بنورت
- بنورهم
- بی نظمی شاتکی
- بی نعل
- بی نماز شدن
- بی نگرش
- بی نیاز کردن
- بی نیاز گشتن
- بی نیازی از پدر
- بی نیازی دادن
- بی هنر شدن
- بی هوازی اجباری
- باسینیانا
- بهار چین
- بهار گنگ
- به کله
- به گزیده
- به گزینی
- بهابازار
- بهادرشاه
- بهار خوش
- بهار عجم
- بهار عنبر
- بازبر
- بازبرداشت
- بازبلورش
- بازبلوری شدن
- بازخاست
- بازدارش
- بازساخته
- بازسازی خط
- بازشناسی تصویر
- بازشناسی صدا
- باز جای فرستادن
- باز در عرفان
- باز رساندن
- باز سپهر
- باز نوشتن
- باز هم امدن
- باز گسستن
- بازار ازاد
- بازار اسلامی
- بازار اوراق بهادار و سهام
- بتوند
- بتکه
- بتگری
- بتیا
- بتیغ زدن
- بتیم
- بثاء
- بثه
- بثی
- بج بج
- بازارتیزی
- باز کشتن
- باز گونه
- بازار الکترونیکی
- بازار صرافان
- بازار کردن
- باز پیوستن
- باز پذیرفتن
- باز فروختن
- بلبلوئیه
- بلب رسیده
- بلبل زبان
- بلبل سخن
- بلبل چشم
- بلبلانی
- بلبله دار
- بلبله گردان
- بلانکی
- بس پایک
- بس پراکندگی
- بساط اباد
- بساط انداختن
- بساط کردن
- بسامان ها
- بسامد اصلی
- بسامد بس بالا
- بسامد بیش بالا
- بس هم زنی
- برش اولیه
- برش زنی
- برش یکسره
- برشانه
- برشلونه
- برطیل
- برعس
- برعم
- برغوز
- بیوگرافی
- بیچراغ
- بیچه
- بیچون پائین