بسکام. [ ب ُ] ( اِ ) بسکم. بستام. نام درخت افرا در لهجه طوالش. رجوع به جنگل شناسی ساعی چ 1327 هَ. ش. دانشگاه طهران ج 1 ص 206 و پلت شود. بسکام. [ ] ( اِخ ) بنقل ابن حوقل نام منطقه ترک نشین در جنوب خاوری چاچ و نام دیگرش خرلخ باشد که رودخانه ترک که امروز به رودخانه چرچک موسوم است از آنجا برمیخیزد. رجوع به جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی چ 1327 هَ. ش. بنگاه ترجمه و نشر کتاب شود.
معنی کلمه بسکام در فرهنگ فارسی
بنقل ابن حوقل نام منطق. ترک نشین در جنوب خاوری چاچ و نام دیگرش خرلخ باشد که رودخانه ترک که امروز به رودخانه چرچک موسوم است از آنجا برمیخیزد .
جملاتی از کاربرد کلمه بسکام
برای نمونه کامپایلر بسکام با زبان بیسیک برای برنامهنویسی این نوع از ریزکنترلگرها میتواند به کار رود. همچنین نرمافزار CodeVision، برای برنامهنویسی به زبان C (سازگار با این ریزکنترلگرها) بسیار رایج است (البته این برنامه بیشتر میان کاربران ایرانی رواج دارد، در میان کاربرهای خارجی کمتر دیده شده و بیشتر از برنامهٔ رسمی شرکت Atmel استفاده میشود).
کامپایلرهایی به زبان بیسیک و C که زبانهایی پرکاربردی در دنیا محسوب میشوند، برای این نوع ریزکنترلگرها طراحی شدهاست. البته در حال حاضر استفاده از کامپایلر بسکام BAScom که نسبت به زبان c بسیار راحتتر و سریع تر عمل میکند جایگزین زبان c شدهاست. همچنین زبان اسمبلی را نیز میتوان برای برنامهنویسی به کار برد.