بساط انداختن

معنی کلمه بساط انداختن در فرهنگ معین

( ~. اَ تَ ) [ فا - ع . ] (مص م . ) ۱ - اسباب فروختنی را در مکانی پهن کردن . ۲ - فرش انداختن .

معنی کلمه بساط انداختن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱-اسباب فروختنی را در مکانی پهن کردن . ۲- فرش انداختن .

معنی کلمه بساط انداختن در ویکی واژه

اسباب فروختنی را در مکانی پهن کردن.
فرش انداختن.

جملاتی از کاربرد کلمه بساط انداختن

انداختن بساط اقامت به زیر چرخ در راه سیل پای به دامن شکستن است
ترك لذت براى لذت بزرگ تر مى كنيم . وجهه نظر و قلبهآمال ما، راه انداختن بساط شهوات است . نماز كه معراج قرب الهى است ، ما بجا مى آوريمبراى قرب به زن هاى بهشت . ربطى به تقرب حق ندارد. مربوط به اطاعت امر نيست .با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است .