بازگونه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) معکوس. ( شعوری ). مقلوب. مایل به تحت. ( ناظم الاطباء ). بر وزن و معنی واژگونه. باشگونه. ( آنندراج ). برعکس. برخلاف میل و رضا : بازگونه است جمله کار جهان تا بحدی که ماورای حدست.بدرالدین چاچی ( از آنندراج ). || منحوس. ( ناظم الاطباء ). شوم. نحس. ( فرهنگ شعوری ). بازگونه دشمنانش را ز بیم کلک تو موی گردد بازگونه بر بدن دندان مار.فرخی ( از فرهنگ شعوری ).|| بازگونه شدن ؛ انعکاس. استحاله.
معنی کلمه باز گونه در فرهنگ فارسی
( صفت ) سرنگون وارون .
جملاتی از کاربرد کلمه باز گونه
در دل کان ز بیم بخشش او چون زریرست باز گونه زر
رابطهٔ باز گونهای از ارتباط میانفردی است که در آن افراد میخواهند با هم باشند ولی بر روی نوعی رابطه با بیش از یک شریک (همسر) توافق میکنند. این بدان معنا است که آنان موافقت میکنند که رابطهٔ احساسی یا عاشقانه با افرادی که با شریکشان ملاقات میکنند، قابل قبول است، اجازه داده، یا تحمل میشود. بهطور کلی رابطهٔ باز زمانی به وقوع میپیوندد که افراد دارای دو یا بیشتر از دو رابطهٔ عاشقانه یا جنسی در یک زمان هستند که ممکن است یک رابطهٔ کوتاه یا یک رابطهٔ طولانیمدت مانند ازدواج باشد. مفهوم رابطهٔ باز از دههٔ ۱۹۷۰ میلادی به رسمیت شناخته شدهاست.