بهار خوش
معنی کلمه بهار خوش در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بهار خوش
دو عاشقند بهار خوش و شراب لطیف همی رقیب شود در میانشان رمضان
رخ گل خوش است و از وی رخت، ای نگار، خوش تر چه بود؟ گلی که رویت ز دو صد بهار خوش تر
بهار خوش و خرمی شد چو طی رسد شام تاریک یلدای دی
روز نوروز و هوای چمن و فصل بهار خوش بود جام می و بوی گل و روی نگار
در باغ با ترانه بلبل درین هوا مستی خوش است و باده خوش است و بهار خوش
زین بهار خوش برگیر نصیب دل خویش بر صبوحی قدحی چند می لعل ستان
هر جنس خوش که ابر و زمین صرفه کرده بود شد صرف این بهار که باد این بهار خوش
فرخنده بهار خوش و ایام شریفست روز طرب و روز نشاط می و میخوار
گل بی رخِ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد
آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار خوش وصالی قسمت بلبل شد از جوش بهار