بلبر

بلبر

معنی کلمه بلبر در لغت نامه دهخدا

بلبر.[ ب ُ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اورامان. بخش رزاب ، شهرستان سنندج. سکنه آن 500 تن. آب آن از چشمه و رودخانه زراب و محصول آن غلات و انواع میوه مخصوصاً گردو و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه بلبر در دانشنامه عمومی

مردم جمعیت روستا در سال ۹۹ حدود ۶۵۰ نفر است
بلبر، روستایی از توابع بخش اورامان شهرستان سروآباد در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان شالیار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۴۴ نفر ( ۲۰۳خانوار ) بوده است. مردم جمعیت روستا در سال ۹۹ حدود ۶۵۰ نفر است
این روستابا ارتفاع ۹۰۰متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد. رودخانه سیروان در کنار آن جاری است و تنها روستایی است که مناظرش طبیعی و بکر مانده است. این روستا علاوه بر سیروان دارای چشمه های فصلی موقتی هم به نام بلچمی هست که چشم هر بیننده ای را حیران می سازد وتنهاچشمه فورانی در ایران است که به طول ده متر فوران می کند. اما متأسفانه این چشمه ها را با ساخت چندین جای مصنوعی زشت کرده اند این روستا دارای سه ییلاق به نام های ( ده ره ویان - شیره ده ره - عودالان ) است. مردم روستا از نطر علمی وفرهنگی در سطح بالایی قرار دارند و بیشترین دانشجو را در منطقه دارا است. این روستا دارای سه مسجد دو مدرسه - مخابرات - شبکه اینترنت است. در این روستا یک سازمان مردم نهاد نیز به اسم انجمن تریفه هورامان وجود دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه بلبر

سیدعبدالله بلبری کردستانی (۱۲۸۵ روستای کلجی هورامان - ۱۳۶۱ ه‍.ق) ماموستا و عارف کرد ایرانی بود که به تبلیغ و استعمارستیزی در جنگ جهانی اول می‌پرداخت.