بتکه

معنی کلمه بتکه در لغت نامه دهخدا

( بتکة ) بتکة. [ ب ِ / ب َ ک َ ] ( ع اِ ) پاره. بریده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). قسمتی از چیزی بریده. ج ، بِتَک و از آن است : و انفلت منه الطائر و فی یده بتکة. ( از اقرب الموارد ). || آنچه برکشیده شود از موی و پر مرغ و پشم و مانند آن. ج ، بِتَک ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || تاریکی شب. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه بتکه

روز ۱۰ ژوئن نخستین برخورد هواگردهای جناح با بمب‌افکن‌های چهار موتوره دشمن به از دست رفتن یکی از جنگنده‌های اسکادران ۲ گروه ۱ انجامید. به هر صورت روز ۲۸ ژوئن یکی از شش بمب‌افکن چهار موتوره استرلینگ بریتانیایی در مسیر بازگشت توسط ستوان دوم هانس-راینهارت بتکه از اسکادران ۳ این گروه سرنگون شد. طبق ادعایی از جانب جناح که به تأیید لوفت‌وافه هم رسید، یک بمب‌افکن چهارموتوره بی-۱۷ فلایینگ‌فورتس، از تهجیزات اعطایی ایالات متحده به بریتانیا، نیز حدود ۱۵ دقیقه بعد در ۳۰ کیلومتری فلمبورو ساقط گشت.