بلخمان

معنی کلمه بلخمان در لغت نامه دهخدا

بلخمان. [ ب َ خ َ ] ( اِ ) بلخم. فلاخن. کلاسنگ. رجوع به بلخم شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بلخمان

او در دانشگاه لایپزیگ تحت نظر هرمان و در دانشگاه هومبولت برلین تحت استادی بوخ و کارل لاخمان تحصیل کرد و به تدریس به عنوان معلم در مؤسسه بلخمان در درسدن (۱۸۳۶) پرداخت، وی سپس مربی ارشد در سالن تربیت بدنی فریدریش ویلهلم (۱۸۳۸) و گریوس کلستر (۱۸۴۰)، استاد ژیمناستیک در شچچین (۱۸۴۲)، استاد دانشگاه وین (۱۸۴۹)، عضو فرهنگستان علوم اتریش (۱۸۵۴)، عضو شورای آموزش و پرورش (۱۸۶۴) و استاد ژیمناستیک (۱۸۶۷) بود.