بار امانت

معنی کلمه بار امانت در دانشنامه آزاد فارسی

بارِ اَمانَت (نیز: امانت ربانی و امانت ربوبیت) در اصطلاح عرفان، ودیعه ای که آدمی با آن به شناخت و دوستی خداوند می رسد و نیز استعدادی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا با آن به جامعیت اسما و صفات الهی دست یابد. این که قبول آن نوعی تعهد از سوی انسان بوده، از مفهوم آیة ۷۲ سورة احزاب گرفته شده است. از این رو، هر یک از عرفا و متکلمان، تعبیرهای گوناگونی از این مفهوم به دست داده اند. متکلمان شیعی آن را به ولایت و امامت در جامعه و در حوزة خلافت اسلامی و ولایت حضرت علی (ع) و استمرار آن تعبیر کرده اند. به رغم تفسیرها و تعبیرهای علمای ظاهر، در دیدگاه عرفان، بار امانت موجب شده است تا آدمی از ظلم و جهل به در آید و بر قلّة عدل و علم بنشیند. در پاره ای موارد، تفاسیر عرفا از امانت به «سرّ توحید»، «اسرار الهی» و «نور محمدی»، به گونه ای با تعبیرهای علمای ظاهر مطابقت دارد. بعضی از عرفا بار امانت را «عقل»، «اختیار» و «معرفت» نیز تعبیر کرده اند و بسیاری دیگر آن را «عشق» دانسته اند و بعضی آن را «بلا» گفته اند. چون انسان که عاشق بود و از سنگینی بار امانت آگاه نبود، حمل آن بار را پذیرفت و لذا ظلوم و جهول خوانده شد.

معنی کلمه بار امانت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بارِ اَمانَت ، اصطلاحی عرفانی که از آن به «امانت ربانی » و «امانت ربوبیت » نیز تعبیر شده ، و در اصطلاح صوفیه ودیعه ای است الهی که آدمی با آن به شناخت و دوستی خداوند رسیده ، و استعدادی است فطری و خداداد که انسان با آن به جامعیت ِ اسماء و صفات دست یافته است .
این اصطلاح در معنای عرفانی ِ آن مأخوذ از آیه ۷۲ سوره احزاب است : «اِنّا عَرَضْنَا الاْمانَةَ عَلَی السَّموات ِ وَ الاْرْض ِ وَ الْجِبال ِ فَاَبَیْن َ اَن ْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْن َ مِنْها وَ حَمَلَهَا الاِنْسان ُ اِنَّه ُ کان َ ظَلوماً جَهولاً: ما این امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد که او ستمکار و نادان بود». این آیه - که البته مدار بحث از امانت به معنای عام آن ، یعنی وظایف و تکالیفی که حفظ و ادای آن واجب است ، نیز تلقی می شده است رفته رفته در حوزه تفسیر و تصوف مرکزِ بحث در عظمت ِ آن امانت و نیز ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان ) از سوی دیگر قرار گرفته است .
عظمت شأن امانت
در عظمت شأن امانت ربانی جمهور علمای ظاهر و باطن اتفاق نظر دارند، زیرا دشواری حمل آن چیزی که آسمان ها و زمین و کوه ها تاب و تحمل آن را نداشتند، خود روشن است اما در شناخت مفهوم این تعبیر، و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن ، البته اهل ظاهر آراء و دیدگاه های مختلف ، و گاه کاملاً مخالف با اهل باطن و عارفان داشته اند. بعضی از علمای ظاهر، امانت در آیه یاد شده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده ، و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار داده اند. به گمان آنان چون آدم ابوالبشر از جانب خداوند به طواف کعبه مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود - هابیل - را به امانت نزد آسمان و زمین گذارد، اما آنان نپذیرفتند. پس ناگزیر آنان را به نزد قابیل به امانت گذارد و برفت . قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب ، ظلوم و جهول خوانده شد.
مشهورترین تعبیرهای علمای دین از امانت
بیشتر علمای شرع از عهد صحابه و تابعین به بعد، عموماً از امانت تفسیرهایی ارائه داده اند که جنبه عبادی و یا معنای اخلاقی دارد. مشهورترین تعبیرهای علمای دین از امانت ، تفسیر آن به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند است ، زیرا همان گونه که امانت لازم الاداء است ، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است ، و به این اعتبار همه از زمره امانت الهی محسوبند. به گمان علمای دین ، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت ، و آن ها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن سؤال کرد و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش می بیند و به ردّ آن عقاب ، آن را پذیرفت ، اما سرانجام ، در ادای آن خیانت کرد و به این اعتبار محقق شد که او ظلوم و جهول است ، ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی . البته تفسیر امانت به «دین » نزد صحابه و علمای دین محدود به «آیه امانت » نیست ، بلکه آنان امانت را در آیه های ۲۸۳ سوره بقره و ۲۷ سوره انفال نیز به «دین » تعبیر و تفسیر کرده اند. تفسیر امانت به ایمان ، از این نظر که بنای هر دو بر تصدیق و عمل است ، و نیز تعبیر امانت به نماز ، به استناد گفتارِ حضرت علی (ع ) و به زکات و روزه و حج ، به اعتبار ادا کردن آن و اجتناب کردن از خیانت در آن ، و یا تفسیر آن به «سرائر طاعات و خفیات شرع »، به اعتبار آنکه عوام مردم بر امانت بودن آن ها آگاهی ندارند، همگی با توجه به تعبیر پیشین توجیه پذیر است و در واقع جزئیاتی از کلیت تفسیر پیشین ، یعنی دین و حدود و تکالیف آن است .
تفاسیر اخلاقی یا اجتماعی و سیاسی
...

جملاتی از کاربرد کلمه بار امانت

گرنه نادان شدی ای آدم خاکی بنیاد از چه بر دوش خود این بار امانت بکشی
از نم فیضی که با این مشت خاک آمیختند حاملان عرش را بار امانت در گل است
هر وقت هنگام مى رسيد اميرالمؤ منين عليه السلامحال اضطراب و تزلزل پيدا مى كرد عرض مى كردند شما را چه مى شود كه اينقدر؟ناراحتيد مى فرمود وقت امانتى كه خداوند بر آسمان و زمين داشت و آنها امتناع ازحمل آن ورزيدند، رسيده :اى بشر از بار امانت الهى سرافراز بيرون خواهد آمد ياخير:بقول حافظ آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعهفال به نام من ديوانه زدند
نپذرفت آسمان بار امانت که عاشق بود و ترسید از خطایی
خرد ودیعت اوهام برنمی‌دارد به رنج بار امانت مگر جهول افتد
کرده‌ای بار امانت را قبول از کشیدن پس نباید شد ملول
دل سرمست اگر بار امانت نکشد کیست آید دگر از عهده این کار برون؟
از آن زمان که بار امانت قبول کرد معلوم شد که آدم خاکی بود جهول
زیر بار امانت غم تو توسنان زمانه رام تو اند
یا رب این بار امانت بس گران است چون کنم مرکبم از حد فزون بیطاقت و زار است و لنگ
هر کسی بار امانت را به جایی می‌نهد بشنوی هرگه گذشتی از نیستان ناله‌ام