معنی کلمات حرف "ب" - صفحه 19
- بیژائم
- بیکان
- بیکت
- بیکر
- بیکنزفیلد
- بهداشت در امیزش جنسی
- بهداشت در حج
- بهداشت و اب
- بهداشت و عبادت
- بهداشت و نماز
- بهر داشتن
- بهداشت بهشت
- بهداشت خانه خدا
- بهداشت خاک
- بهداشت در اسلام
- بی شبه
- بی شبهت
- بی شتاب
- بی شفقت
- بی شکوه
- بی شکیب
- بی شکیبی
- بی صدایی
- باسکول خط
- باش این شوش ناک
- باشه انداختن
- باطل پیشه
- باطن از نظر شیعه امامیه
- باطن از نظر صوفیان
- باطن از نظر غلاه
- باطن در قران
- باطن قران
- باطنی گری
- بازپس رفتن
- بازپس شدن
- بازپس گذاشتن
- بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین
- بازۀ تکرار پالس
- بازۀ زمانی حریق
- بازۀ کران دار
- بازی اطلاعات کامل
- باستان جانورشناسی
- باستان شناس حرفه ای
- بیگن
- بیگه خیز
- بیگو
- بارهنگ سیاه دانه
- بارهنگ نیزه ای
- باروت پنبه ای
- باروت چی
- بارگاه بستن
- بارگاه زدن
- بارگاه ساختن
- بارگذاری خازنی
- بارگیر ریل
- بارگیری از سینه
- بیقران
- بیقره
- بیقور
- بیل زن
- بیل گر
- بیلارام
- بیلاق
- بیلاکسی
- بیلفلد
- بازبینی طراحی نرم افزار
- بازبینی غیررسمی نرم افزار
- بازبینی مدیریتی نرم افزار
- بازبینی نرم افزار
- بازبینی ویدئویی
- بازبینی پیش پذیرایی
- بازتاب اولیه
- بازتاب روان شیری
- بازتاب کلی تضعیف شده
- بازخواست از تکلیف
- بیک باغی
- بنطش
- برش خالص
- بنه قیطاس
- بلاوات
- بنو عباد
- بنچه
- بنی اسرائیل و موسی
- بنی حارث
- بازاس
- بنی زهره
- بنی طولون
- بنی مدلج
- بنی مزید
- بی طراوتی
- بی طرفدار
- بی طرفداری
- بی طهارتی
- بی ظرفیت
- بی ظهیر
- بی عدتی
- بی عزمی
- بی عطوفت
- بی عفاف
- بدر کردن
- بدراق
- بدرانلو
- بدرانی
- بدراهی
- بدرلو
- بدروزی
- بدسابقه
- بدشنو
- بدطعم
- بشتاسف
- بشبه
- بهم تاختن
- بهمن یاری
- برگت
- برگردنده
- برگزیننده
- برگسار
- برگستوانور
- برگشاد
- برگشاده
- برگشودن
- برگله
- برگماشته
- باغ عمرولیث
- باغ مشیز
- باغ نایب
- باغ چین
- باغ گردی
- باغ گندم
- باغباد
- باغشجرد
- باغشی
- باغویه
- بالواسطه
- بالمشاهده
- بالملا
- بالملازمه
- بالناصیه
- بالندر
- بالهتنا
- بالوحی
- بالوده
- بالوراثه
- بهنه
- بهوت
- بهون
- بواء
- بواطنه
- بواکی
- بوباش
- بوته بر بوته
- بوتیه
- بودباش
- بو گند
- بو گندی
- بو یافتن
- بوالعجب گوی
- بوریا فروش
- بوریا پاره
- بوریا پوش
- بورینی حسن بن محمد
- بوزه چی
- بوزون برداری میانجی
- بزرگ مرتبه
- بزرگ مردی
- بزرگ مقدار
- بزرگ منش
- بزرگ نامی
- بزرگ نسب
- بزرگ نهاد
- بزرگ پای
- بزرگ کبدی
- بزرگانه
- بالۀ پاشنه گرد
- بالۀ پایه دار
- بام رستوران
- بام نشین
- بانام و ننگ
- بخاری برقی
- بخاق
- بخالت
- بخاند
- بخاک بردن
- بخت بیدار
- بخت کوری
- بختاجرد
- بختمند
- بختگی
- بابل خانه
- بچیز
- بژگان
- بکاف
- بکاه
- بکاین
- بکبر
- بکتاب
- بکتاشی
- بکثرت
- بنیاد کندن
- بنیامین در قران