به کله
جملاتی از کاربرد کلمه به کله
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به کلهپاککن و سکوت مطلق اشاره نمود.
از فیلمهایی که وی در آنها نقش داشته است، میتوان به کلهپوکها در ماه مه و تارزان فرزند گوریلها اشاره نمود.
تا نیاید به کله داری طغرل شاهین تا بع افسر نشود سنجر نرگس
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به کلهخر اشاره کرد.
برجای سر مگر به کله باشدش خرد بر جای تن مگر به زره باشدش ظفر
پرخور نبود، در هر وعده کم غذا میخورد و میانوعدهها چیزی نمیخورد. چیز بسیاری در بشقاب غذایش باقی نمیماند. به ندرت نوشیدنی الکلی مینوشید. به کلهپاچه (که بیشتر در خانهٔ مادرش میخورد) علاقه داشت، اما این غذا با معدهاش سازگاری نداشت. جوجه و ماهی کبابشده را میپسندید.
عدوی بیسر و پا میکشد سر از خط تو چو میبرد به کله دست سر نمییابد
داغ غم پنهان تو در پرده نسازد این گل به کله گوشة اظهار سپردیم
گر برآید به کله ماه فلک آن اینست در خرامد به قبا سرو چمن این آن است
به کله گوشه ای اشارت کن همه گیتی پیاده بین و سوار
یکی کرده از چرم رو به کله زچرم بز زرد رومی زره
رنگ قالیهای قشقایی کاملاً متنوع است و به سلیقه و خواست بافنده ارتباط دارد. از نقشهای مشهور میتوان به کلهاسبی، ماهیدرهم، شاهپسند، ترمهگل، وزیرمخصوص، محرمات، قزلقیچی اشاره نمود. قالیهای قشقایی اکثراً نرم و تا اندازهای ظریف و نازک هستند و وجه تمایز آنها با سایر فرشها نیز همین صفات است.
از اشک من و رنگ رخ من ببر ای ترک بعضی به کله بر زن و بعضی به کمر بر
چون به همصحبتش پیوستم به کلهداریش کمر بستم
خاک در سلطان را افسر کن و بر سر نه تا سر به کله داری بر افسرت افشانم