معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 300
- ابریشم گر
- ابریقش بن ابرهه
- گاو دوشای کسی
- گاو زاده
- گاو زور
- گاو سرو
- گاو سفالین
- گاو شو
- گاو علی دوستی
- گاو عنبری
- گاو قربانی
- گاو مایه
- کار بالا رفتن
- کار سازی کردن
- کار قدیم
- کار محکم کردن
- کار ناپسندیده
- کار و بیم
- ملک ارای
- کار و کر
- کار پرداز خانه
- کار پیش رفتن
- کار چراغ خلوتیا
- اسوده دلی
- اسودگی خاطر
- اسور کر
- اسوریان
- اصول حدیث
- صوم الصمت
- صوم مریم
- صومع
- صومعه بر
- صومعه دل
- صومعه نشین
- صویره
- صکوک
- صیادان
- درکاله
- درگذرانیدن
- دریای اسود
- دریای اقیانوس
- دریای طبرستان
- دریای موسی
- دریمی
- درینه
- دراز گفتار
- اهک پزی
- دربند خزران
- سقزچی
- سقسین
- سقط شدن
- سقط فروشی
- سقطری
- سقف لاجورد
- سقف مینا
- عشه
- عشورا
- عشوره
- عشوه انگیز
- عشوه خری
- عشوه نمای
- عشوه پرداز
- عشیران
- عشیرت
- راج رش
- راجح شدن
- راجی بی بی
- راحت بار
- راد دست
- راد و میسل
- راد و ویشته
- پرویزن گر
- پرپر زدن
- در بیکه
- در تابیدن
- در تاد
- در تیزو
- در جودان
- در در تن
- در دستی شاه
- بیتک
- بیجاد
- بیجاده لب
- بیجنوند
- بیحضوری
- بیخ بنفشه
- بید خورده
- بید سرخ
- اباحیه
- اباش
- اباغ
- خوش قدمی
- خوش مردان
- خوش گوشت
- خوشامن
- خوشرنگی
- خوشنود ساختن
- خوشینی
- خوصی
- حسن طاعت
- حسن طالقانی
- حسن طلب
- حسن طهرانی
- حسن عاملی
- حسن عباسی
- حسن عبدی
- حسن عقیقی
- خروارها
- خرواری
- خروان
- خروبه
- خروت
- خروز
- خروس عرش
- خروسلو
- تازه کاری
- داروما
- زغ
- بناگر
- ترنیان
- تابیت تی
- ضراو
- پیش ایوان
- پیش حصار
- پیش خرید داشتن
- پیش خواندن
- پیش خود
- پیش داری کردن
- سرای درنگ
- سرای دودر
- سرای سرور
- سرای سپنج
- سرای فانی
- سرای فریب
- سرای فسوس
- سرای نهفت
- سرای پرده
- زنب
- زنباع
- زنبل
- زنبلان
- زنتا
- زنجاب
- زنجان بر
- هوی و های
- هچ و مچ
- هی بن بی
- هی کردن
- شیال
- شیانه
- شیخ العالم
- رستی خور
- رستی ده
- رسد گرفتن
- حفر بنی تمیم
- درجرج
- درجز
- درجم
- درجن
- درجنه
- درجه بندی
- درجک
- تلخ عیشی
- درح
- درخ
- تلخ عمر
- تلخ مزاج
- تلخ و ترش
- تلخ گفتاری
- تلخ گفتن
- تلخا
- تلخی بردن
- خضارم
- خضراء دمن
- خضرمی
- خضروند
- خط اوستا
- خط بابلی
- خط بطلان کشیدن
- خط تراش
- بیرون افتادن
- بیرون تر
- بیرون خزیده
- بیرون راندن
- بیرون ریختن
- بیرون سو
- بیرون شو
- بیرون نشین
- بیرون پوست
- عذر اوری
- عذر دیدن
- شیر و شکری
- شیر پا
- شیر پیکر
- شیر چنگال
- شیر کردن
- شیر کپی
- شیرازه بسته
- شیرازه گیر
- شیرازیه