رستی خور. [ رُ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) رستی خورنده. روزی خوار. رزق خوار. رستی خوار. که غذا و روزی بخورد : آزاد رسته از در دربند حادثات رستی خوران باغ رجا را چو میوه ایم.خاقانی.و رجوع به رُستی و رستی خوار و رستی خوردن و مترادفات کلمه شود.
جملاتی از کاربرد کلمه رستی خور
قطره از تیغ خور کجا رستی گرنه با قطره ها بپیوستی