سقطری

معنی کلمه سقطری در لغت نامه دهخدا

سقطری. [ س ِ طِ ری ی ] ( ع ص ) نقاد دانا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
سقطری. [ س ُ ق ُ را ] ( اِخ ) جزیره ای است به دریای هند بر چپ کسی که از بلاد زنگ آیدو عامه آن را سقوطره گویند. صبر و دم الاخوین از آنجاآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جزیره بزرگی است در آن چندین شهر و قریه است... کسی که به بلاد زنگ رود ازآنجا بگذرد... بیشتر اهالی این مکان عرب نصرانی است از آنجا صبر و دم الاخوین آرند. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه سقطری در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:سوقطرا

جملاتی از کاربرد کلمه سقطری

زبان‌های عربستانی جنوبی نوین زبان‌هایی سامی از شاخهٔ سامی جنوبی هستند که میان اقوام کوچکی در یمن و عمان گویشور دارند. ازجملهٔ این زبان‌ها عبارت است از مهری، سقطری، شحری و حرسوسی.
در زمان چیرگی روم بر مصر و دریای سرخ، شمار زیادی از رومیان در این جزیره ساکن شدند و بر قبایل بربر و یونانیان دوره اسکندر و عرب‌های نصرانی پیروز شدند:آنها در این جزیره عنبر و صبر سقطری فراوان به دست می‌آوردند و به روم صادر می‌کردند. رومیان تا دوره اسلامی هنوز در این جزیره به بهره‌برداری این مواد مشغول بودند و بازرگانی این کالاها در دست آنها بود.
نزدیک به ۶۰,۰۰۰ نفر ( برآورد سال ۲۰۲۴ ) در این جزایر زندگی می‌کنند که بیشتر سامی‌تبار هستند. ایشان به زبان عربی و به گویش سقطری سخن می‌گویند که به برخی از گویش‌های رایج در یمن نزدیک است.