جملاتی از کاربرد کلمه سرای سرور
هر دل که در حظیرهٔ حضرت حضور یافت سرش سریر خود ز سرای سرور یافت
تا ابد مدت بقایش باد وین سرای سرور جایش باد
سجود در این سرای سرور کند سرنوشت بد از جبهه دور
جهان سرای غرورست، نی سرای سرور طمع مدار سرور اندرین سرای غرور
سپیده دم که شدم محرم سرای سرور شنیدم آیت « تو بو الی الله » از لب حور
از آفتاب نبوتش به دو نور گشت بیت الحزن سرای سرور
چه بودی آنکه چو حوری در آمدی هر دم به خانهٔ چو سرای سرور گشتهٔ ما؟
هست جای تو چون سرای سرور که مباد ایمنی ز جای تو دور
ای ز تو مشتاق را وی ز تو عشاق را دیده بساط نشاط سینه سرای سرور
بیا که در طلبت بر فراز صدر سریر بیا که بهر تو بر صفحه سرای سرور