کار سازی کردن
معنی کلمه کار سازی کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کار سازی کردن
تو غافلی و رفیقان به کار سازی راه چه خفتهای؟ که برون رفت کاروان، دریاب
جهانداور منم در کار سازی جهاندار از کجا و عشق بازی
با تیغ صبح فامت در کار سازی دین روز ظفر نشسته، چون آفتاب یکدل
به تو دادم عنان کار سازی تو دانی گر کُشی ور مینوازی
بهر حاجت هر آن عبد از نیازی بیاد آرد که دارد کار سازی
غمزه میگفت وقت بازی تست هان که دولت به کار سازی تست
شریعت دارد اینجا پاکبازی که بیشک میکند او کار سازی
به عزم کار سازی تند بر جست نشد تا کارها آماده ننشست
سازگاری کن دمی با من که در عشق تو جان از تنم بر عزم رفتن کار سازی میکند
چون دست ز شغل کار سازی بگشاد زبان به دلنوازی