اباش

معنی کلمه اباش در لغت نامه دهخدا

اباش. [ اُ ] ( اِ ) اُباشه. جماعتی آمیخته از هر جنس مردم. و فرهنگ نویسان قطعه ذیل را از سعدی شاهد لفظ و معنی فوق می آورند :
اگر تو بر دل مسکین من نبخشائی
چه لازم است که جور و جفا کشم چندین
بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم
که در اباشه او جور نیست بر مسکین.
و این شاهد برای معنی و لفظ فوق رسا نیست و چنین مینماید که این کلمه در قطعه مزبوره غیر از اباشه عرب و به معنی سیرت و روش و آئین و امثال آن است.

معنی کلمه اباش در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جماعتی آمیخته از هر جنس مرد . ۲ - مجمعی را گویند که از هر جنس مردم در آنجا باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه اباش

اوتسوکا در ۱ ژوئن ۱۸۹۲ در شهر شیمودیت، ایباراکی، ژاپن به دنیا آمد. او یکی از چهار فرزند توکوجیرو اوتسوکا، پزشک بود. در سن ۵ سالگی آموزش هنر رزمی جوجوتسو را زیر نظر عموی بزرگش چوجیرو اباشی (که یک سامورایی بود) آغاز کرد. پدر اوتسوکا آموزش هنرهای رزمی او را در سال ۱۸۹۷ به عهده گرفت.[نیازمند منبع] در ۱۳ سالگی، اوتسوکا شاگرد شینزابورو ناکایاما در شیندو یوشین-ریو جوجوتسو شد.