بیرون افتادن

معنی کلمه بیرون افتادن در لغت نامه دهخدا

بیرون افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهر شدن. پیدا آمدن. خارج شدن. || کنایه از آشکارا کردن. ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه بیرون افتادن

رفلکس سرفه باعث بیرون افتادن تمام محرکهای که در غشای مخاطی به دام افتادند می‌شود. در راه‌هوایی عضلات حلقوی وجود دارد که به محض ورود یک عامل محرک منقبض می‌شوند و راه‌هوایی را مسدود می‌کنند.
طبق بررسی‌ها تنها ۲٬۲۸٪ مردان (حدود ۱۰۰ میلیون مرد) دچار بزرگی یا کوچکی غیرطبیعی و آنرمال آلت اند. آلت کوتاه ممکن است نتواند دخول ژرف (تا تهِ واژن) و پیوسته بدون کامل بیرون افتادن چندین باره آلت از واژن کند، همچنین یک آلت دراز ممکن است به ته واژن (خروجی دهانه رحم) همواره در طی سکس برخورد کند و باعث درد شود.
شخصی که قالب را طراحی می‌کند، انتخاب می‌کند که قالب از سیستم رونده سرد یا سیستم رونده گرم برای حمل پلاستیک و پرکننده‌ها از واحد تزریق به حفره‌ها استفاده کند. سیتم رونده سرد یک کانال ساده است که در قالب حک شده است. پلاستیکی که سیستم رونده سرد را پر می‌کند، با سرد شدن قطعه، سرد می‌شود و سپس با قطعه به صورت اسپرو جدا می‌شود. یک رونده داغ پیچیده‌تر است، اغلب از بخاری‌های کارتریجی برای گرم نگه داشتن پلاستیک در رونده‌ها هنگام سرد شدن قطعه استفاده می‌کنند. پس از بیرون افتادن قطعه، پلاستیک باقی‌مانده در رونده داغ به قسمت بعدی تزریق می‌شود.