معنی کلمه پیش ایوان در لغت نامه دهخدا
ای در روش شهنشهی جفت بطاق
گردون به درت ز کهکشان بسته نطاق
هنگام سلام پیش ایوان تو عرش
نازد بجواب ابروی گوشه طاق.ظهوری.مجلسش را عرش پیش ایوان و کرسی صندلی
مطبخش را آسمانها دود و کوکبها شرار.محمدسعیداشرف ( از آنندراج ).