درجه بندی

معنی کلمه درجه بندی در لغت نامه دهخدا

درجه بندی. [ دَ رَ ج َ / ج ِ ب َ ] ( حامص مرکب ) چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن.

معنی کلمه درجه بندی در فرهنگ عمید

تقسیم کردن چیزی به چند درجه یا طبقه.

معنی کلمه درجه بندی در فرهنگ فارسی

چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن .

معنی کلمه درجه بندی در فرهنگستان زبان و ادب

{rating} [گردشگری و جهانگردی] طبقه بندی و ارزش گذاری یک مجموعه
{rating system , ratings} [سینما و تلویزیون] نظامی قراردادی برای تعیین درجۀ فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی برای مخاطب

جملاتی از کاربرد کلمه درجه بندی

تهداب کشمیره مرغوب جنس بز است. پس از جنس نرمش، رنگ، قطرالیاف و طول الیاف است. در افغانستان پاک نمودن کشمیره از گردخاک و جدا ساختن موی از پشم بمقادیر زیاد توسط فامیل‌های مالداران بادست و شانه صورت می‌گیرد. سپس این پشم شسته می‌شود پس از شسته شدن درجه بندی یا سورت می‌شود. بعداً به فابریکه برده می‌شود یا صادر می‌شود. در صورتی‌که کشمیره درست پاک شسته نشود ودرست صنف بندی نگردددر وجود انسان مرضی بنام اتریکس به وجود می‌آید. که قابل تداوی است.
که به ترتیب از قدر کامل به قدر زایل درجه بندی شده‌است.
بعضی از حسگرها دارای ویژگی تنظیم دامنه نامی یا وسیله‌ای هستند که بتواند فاصله تشخیص درجه بندی شده‌ای را گزارش دهند. حسگرهای مجاورتی می‌توانند قابلیت اطمینان بالا و طول عمر کارکرد زیادی داشته باشند این امر به دلیل عدم وجود قسمت‌های مکانیکی و تماس فیزیکی بین حسگر و شی حس شده می‌باشد.
سندیکای الماس لندن درجه بندی رنگ را به عنوان یک مرحله در ردیف کردن برای فروش الماس‌های خام ارائه کرد.
این فاجعه به عنوان فاجعه درجه ۶ از لحاظ بزرگی درجه بندی شده است.
بشرها ممکن است برای اینکه مواد داخل آن‌ها آلوده نشوند یا از بین نروند با یک شیشه ساعت پوشیده شوند. بشرها معمولاً با استفاده از خط‌هایی که بر روی آن‌ها کشیده شده‌است درجه بندی می‌شوند. برای نمونه یک بشر ۲۵۰ میلی‌لیتری ممکن است به درجه‌های ۵۰، ۱۵۰، ۲۰۰ و ۲۵۰ تقسیم بندی شده باشد. این درجه بندی ممکن است در بشرهای گوناگون متفاوت باشد.