صومعه دل
معنی کلمه صومعه دل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه صومعه دل
خالی به صدر صومعه دل دید جای او بنهاد رخ به دیر مغان از قفای او
دوش در صومعه دل ذکر دو زلفت می گفت زاهد خرقه پرست از پی زنار برفت
در صومعه دل نیافت ذوقی ذوقی ز حضور عاشقان یافت
و یا اخلاص تو تاج حیا بر سر نه و کمر رضا بر بند و بسینه عثمان فرو آی تا بدار دنیا در عالم بیعت بداریم و این رقم کشیم که: أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا. و ای علم تو لباس عقل درپوش و در صومعه دل علی شو، بر قدم انتظار میباش تا فردا که عقل انبیاء از در حجره ما درآید، ما درو نگاه کنیم، او از علم آیینه سازد و از عقل دیده، و درین آیینه نگاه کند، ما را باز شناسد و ما او را این توقیع زنیم که: «انت منّی بمنزلة هارون من موسی».