اسوده دلی
معنی کلمه اسوده دلی در فرهنگ فارسی
فارغ بال
جملاتی از کاربرد کلمه اسوده دلی
آسوده دلی طریقه معشوق است آشفته و بی قرار باید عاشق
آسوده دلی که زیر بار غم تست خوش خفته سری که بر کنار غم تست
خامشی صرفهٔ جمعیت آسوده دلی است ناله در بستن منقار نهان دارد شمع
گیتی که نشیمن زوال است آسوده دلی در او محال است
آسوده دلی داشتم و بی خبر از عشق ناگاه در آمد غم تو بیخبرم کرد
آن کس که در این دهش مقام است آسوده دلی بر او حرام است
ای خوشا مستی و مدهوشی و آسوده دلی که بجز غصه و غم حاصل هشیاری نیست
آنکس که در این دهش مقام است آسوده دلی بر او حرام است
در مدرسه جز خون جگر، نیست حلال آسوده دلی، در آن محال است، محال
ایکه آسوده دلی بر دل ما نیش مزن که جفایی نکند کس که سزایی نکشد