شیر کردن

معنی کلمه شیر کردن در لغت نامه دهخدا

شیر کردن. [ ک َ دَ ]( مص مرکب ) در تداول عامه به معنی تشجیع کردن و برانگیختن است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر شدن شود.

معنی کلمه شیر کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تشجیع کردن برانگیختن : می خواهی مرا شیر کنی که از روی چوب ( جوی ) بپرم ?

جملاتی از کاربرد کلمه شیر کردن

طعمه بیرون از دهان شیر کردن مشکل است خون خود را کس ازان فتراک نتواند گرفت
عیب من از ساده لوحی های من بی پرده شد موی پنهان در میان شیر کردن مشکل است
به شیری توان شیر کردن شکار به گرد سواران رسد هم سوار
به نخجیرگاه شه افراسیاب نیارد ژیان شیر کردن شتاب
حق تواند هر چه را تغییر ماهیت دهد در بر ما و تو، خون را شیر کردن مشکل است
خواب زاهد تلخ گردیده است از یاد بهشت کودکان را ترک جوی شیر کردن مشکل است
چو دارا خبر یافت کان اژدها نخواهد پی شیر کردن رها