عشیران

معنی کلمه عشیران در لغت نامه دهخدا

عشیران. [ ع َ ] ( اِ ) ( اصطلاح موسیقی ) نام شعبه ای از بوسلیک ، که یکی از پرده های موسیقی است. ( از غیاث اللغات ). || شعبه پنجم از شعب بیست وچهارگانه موسیقی که قدما آن را جزو «حسینی » میدانستند، ولی حسینی امروزه از قطعات «نوا» است. ( فرهنگ فارسی معین از مجمعالادوار ). عشیرا. عشرا. و رجوع به عشیرا شود.

معنی کلمه عشیران در فرهنگ عمید

از شعبه های بیست وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.

معنی کلمه عشیران در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شعبه پنجم از شعب بیست و چهار گانه موسیقی که قدما آن را جزو حسینی می دانستند ولی حسین امروزه از قطعات نوا است شعبه ای از بوسلیک .

جملاتی از کاربرد کلمه عشیران

برای نوشتن علایم عرضی در سر کلید، روش‌های مختلفی رایج است. محمد صلاح الدین در این زمینه نقش مهمی ایفا کرد، چرا که روشی پیشنهاد کرد که برای نمایش تمام مقام‌ها تنها از چهار علامت سر کلید استفاده می‌کرد. این چهار مورد عبارتند بودند از علایم سر کلید راست (سی نیم بمل و می نیم بمل)، بیاتی (سی بمل و می نیم بمل)، عجم عشیران (سی بمل و می بمل)، و نهاوند (سی بمل، می بمل، و لا بمل). در این روش برای بقیهٔ مقام‌ها، نزدیک‌ترین کلید استفاده می‌شود و بقیهٔ علایم عرضی لازم در کنار هر نت نوشته می‌شوند. این روش در کشورهای مختلف رواج گسترده‌ای داشته است، اما گاهی کلیدهای دیگری نیز در موسیقی عربی معاصر دیده می‌شود (مثلاً سی بمل، می بمل و فا دیز برای مقام حجاز).
جالب توجه است که در مصر، به نت هفتم به جای «اوج»، «عراق» می‌گفتند؛ برخی نیز از نام «مقلوب» برای توصیف آن استفاده می‌کردند. بعدها نام «اوج» تبدیل به نام رسمی برای نت هفتم شد، و از نام «عراق» برای توصیف نتی که قبل از راست می‌آید (نت زیرپایه) استفاده کردند. همچنین برای برخی نت‌های درجه‌های بالاتر یا پایین‌تر هم نام‌های متفاوتی استفاده می‌شد، مثلاً برای نتی که دو درجه پایین‌تر از نت اول گام است، نام عشیران، و برای نتی که یک اکتاو بالاتر از دوکاه بود نام مُحَیَّر به کار می‌رفت. اولین درجاتی که به جای نام شماره‌ای، نام دیگری برایشان استفاده شد، «راست» و «حسینی» بودند.
از آنجا که درجات دستگاه ماهور به شکلی که امروزه مرسوم است، با درجات گام ماژور (گام بزرگ) در موسیقی غربی منطبق هستند، برخی نام ماهور را برگرفته از یا مرتبط با واژهٔ ماژور می‌دانند[الف] اما بررسی ریشه‌شناسی این واژه چنین ارتباطی را مردود می‌کند. لفظ «ماهور» در چند جای دیگر نیز در موسیقی قدیم به کار رفته‌است. «ماهورک» نام یکی از گوشه‌ها در شعبهٔ زابل بوده‌است. «ماهوری» نیز یکی از سی و دو مقامی بوده که علی جرجانی تعریف کرده‌است.[ب] دست آخر آن که در موسیقی آذربایجان از دستگاه «ماهور هندی» نام برده می‌شود که شامل این شعبه‌هاست: ماهور هندی، عشاق، مبرقع، عشیران، شکستهٔ فارس، عراق، کابلی، هراتی.